كشك چه خوردی ؟ گفت : رب انار . گفت : آن شير سفيد همان كشك است وآن مار سياه هم كه به گردنش آويخته ، همان رب انار است كه خوردی . چوناو اين غذا را خورده بود ، از يك طرف سفيدی كشك و سياهی رب انار درچشمش بوده ، از طرفی هم ايندو مثل اينكه يك فعل و انفعال ناراحتكنندهای در معده او ايجاد كرده و اعصابش را تحريك كرده بود ، [ درنتيجه ] يك چنين خوابی ديده بود . خوب ، اين چيزها خيلی زياد است . رؤيا ، تجلی اسرار مكتوم ولی بعضی از خوابها تعبير امور مكتومی است كه انسان در نفس خودش [دارد ] : وقتی بيدار میشود چيزی يادش میافتد كه تعجب میكند ، خودشنمیداند كه آن اسرار مكتومی كه دارد به اين شكل تجلی كردهاند . گاهیخودش هم به آن سر واقف است ، و گاهی آن قدر در شعور باطن مخفی است كهخودش هم از آن ناآگاه است . در اين جهت هم چند قضيه هست كه از " ابنسيرين " معروف نقل میكنند ، كه معلوم میشود اين آدم - كه تعبير خوابرا بلد بوده است - حتی تعبيری را هم كه به اصطلاح امروز " تعبير علمی "میگويند ، بلد بوده : يعنی نه اينكه از روی قواعد علمی بلكه روی ذوق شخصیگاهی خوابها را تعبيری كه امروز " تعبير علمی " میگويند میكرده است .مثلا نوشتهاند كه يك نفر آمد گفت : من در عالم رؤيا ديدم كه تخممرغهایپخته را پوست میكنم ، زردهاش را دور میاندازم ، سفيدهاش را میخورم ،اين تعبير چيست ؟ گفت : خودت اين خواب را ديدهای ؟ گفت : خودم خوابديدهام . به اشخاصی كه آنجا بودند گفت : اين كفن دزدی كه میگويند اخيراپيدا شده ، همين شخص است . اين همان تعبير تحليلی علمی است ، اينمربوط به آينده نيست ، خواب الهامی نيست ، چون در سر [ ضمير ] او يكخاطره عجيبی بوده ، از نظر خودش هم عجيب بوده . میرفته مردهها را ازخاك قبر درمیآورده ، بدنشان را میانداخته ، كفنشان را میبرده ، بعد كفنرا هم تبديل به پول میكرده و مصرف میكرده است . همين خاطره ذهنی درعالم رؤيا به اين صورت برايش مجسم شده است . بعد تحقيق كردند ، معلومشد قضيه از همين قرار است . اقرار كرد كه من همان كفن دزد هستم . |