افرادی كه خيال كنند منطق الهيون اين است و [ بگويند ] اگر اينجور استپس درست نيست . در كتاب راه طی شده يك فصلی دارد تحت عنوان " توحيد " . در آن فصل، اول يك اشاره خيلی مختصری به تاريخ توحيد و در واقع تاريخ اديان [ شده] كه مثلا بشر از اول حالت دينیاش چه بوده است ؟ آيا اول بتپرست بودهيا نه ؟ كه حالا ما عجالتا به آن حرفها كاری نداريم . و يك بحث بسيارمختصری هم در تاريخ علم و فلسفه میكنند تا مطلب را میرسانند به قرونجديد و تحولی كه در قرون جديد پيش آمد و اين تحول چگونه با دين تصادمكرد و ضربه به دين زد ، میرسد به اينجا : " خلاصه آنكه علم ضربه بزرگی بر پيكر دين زد " . بعد میگويند : " اما كدام دين ؟ دين كشيشها و آخوندها ، دين تحريف شده كسانی كهطبيعتی و ماوراء طبيعتی قائلند ، آنها كه دين را ممزوج با افكار قديمی وتابع علوم و فلسفه غلط يونان نمودهاند " . تا آنجا كه میگويند " اينها نگرانی ندارد ، زيرا همين علم كه به اينهاضربه زد ، به آن چيزی كه اساس علم بود ضربه كه نزد سهل است ، تقويت وتأييد كرد كه خود توحيد باشد " كه البته ما هم اين آخری را قبول داريم ،علم به اساس دين كه توحيد است نه تنها ضربه نزد ، آن را تأييد كرد ،همين راهی كه عرض كردم . منتها اين را اينجور تقرير میكنند كه همانمسأله علت فاعلی میشود . حالا علم چگونه توحيد را تأييد كرده ؟ به اينبيان : " اگر از يك دانشمند بپرسيد علم چيست ؟ بالاخره خواهد گفت علم يعنیبيان روابطی كه در طبيعت ما بين علل و معلولهای مشهود وجود دارد ( 1 ) .هر محققی كه در آزمايشگاه سرگرم تجربيات میشود و متفكری كه در اوضاعاجتماع خود غور مینمايد ، هدفی جز اين ندارد كه اولا حوادث و قضايایطبيعت را موشكافی كرده ، دقيقا بشناسد و ثانيا ريشه اين حوادث و قضاياو ارتباطی را كه مابين آنها وجود دارد پاورقی : . 1 اصل عليت ، همان رابطهای كه ميان هر معلولی و علت فاعلی آن است. |