حساب اگر همه اجزای عالم را فقط يك ماشينهايی هم بدانيم ، برای ايندليل كافی است ، عالم ماشين هم باشد ، كافی است كه وجود خدا را ثابتكند . ولی اصل هدايت يك امر عليحدهای است ، زائد بر اين ، چيز ديگری استكه مربوط به ساختمان اشياء نيست ، مربوط به كار اشياء است . اين ( اصل) اگر بخواهد دليل مستقل باشد ، ريشه مطلب اينجاست : اگر كاری كه اشياءمیكنند كاری باشد كه لازمه قهری و جبری ساختمان آنهاست ، اين ديگر دليلعليحدهای نيست و همان [ اصل نظم ] است . ماشين وقتی كه منظم شد ، لازمهاين ماشين آن كار بخصوص است ، مثل يك ساعت كه هر چه هست در ساختمانآن است و وقتی كه ساخته شد ، اين كار منظمی كه میكند ديگر يك چيزعليحدهای نيست كه بگوييم ببينيد كار اين ساعت چه جور منظم است ، ايندارد در كار خودش هدايت میشود ، اين ديگر هدايت نمیخواهد ، همانساختمانش كافی است برای اين كاری كه انجام میدهد . اما اگر مطالعاتعلمی درباره ذی حياتها - كه آن جلسه راجع به غير ذی حياتها هم بحث كرديمو عرض كرديم در ذی حياتها مشخصتر است نشان داد كه ساختمان بسيار دقيقو منظم اين موجودات البته دخيل است در كار اينها ولی در عين حال آنكاری كه اينها انجام میدهند ، يك نيروی مجهولی در رهبری آنها دخالتدارد ، ساختمان ماشينی اشياء برای اين طرز كاری كه انجام میدهند كافینيست ، اگر اين ثابت شد ، اصل هدايت به عنوان يك دليل مستقل برخداشناسی ثابت میشود و همانطوری كه عرض كرديم ظاهر آيات قرآن هم هميناست كه [ نظم و هدايت ] دو مطلب است : " « ربنا الذی اعطی كل شیءخلقه »" يك مطلب است ، " « ثم هدی »" مطلب ديگری است . ما ازكجا بفهميم ؟ میگوييد طرز كار . چه قرائنی در طرز كار اشياء میتواند وجودداشته باشد كه حكايت كند ساختمان ماشينی اگر فرضا اينها يك ماشينمیبودند برای اين كار كافی نيست ؟ اين را بايد يك توضيح مختصری بدهيم . علت غايی از نظر ماديون و الهيون معروف است كه میگويند " علتهای چهارگانه " : علت مادی ، علت صوری، علت فاعلی ، علت غايی . شايد هم در ابتدا كه اين نظريه اظهار شدهاست ، خيلی دقيق نبوده ولی چون معمولا وقتی مثال ذكر میكنند به مصنوعاتبشر مثال میزنند ، مسلم در |