تمام موجوداتی كه در اين عالم هست ، مرتبهشان مقوم خودشان است . مادر عالم توهم میگوييم كه اگر سعدی در زمان ما بود ، اگر ما در زمان سعدیبوديم ، اگر من به جای سعدی بودم ، از آن پدر و مادر شيرازی متولد شدهبودم ، در شهر شيراز بودم ، در قرن هفتم هجری بودم . اگر تمام آنخصوصيات را بگويی كه اگر من به جای او بودم . . . ، آن وقت اصلا تونيستی ، او هموست ، او همان است كه هست . اين يك توهم غلط اندازیاست كه به اصطلاح فلسفی میگويند فكر اصالت ماهوی كه فكر عاميانه است درذهن انسان میآورد ، ماهيت را از وجود تفكيك میكند و بعد اين ماهيت رااينجا و آنجا میبرد . خيال میكند اين يك امر واقعی است ، نمیداند كهاصلا اين هستی كه در عوالم ماقبل طبيعت و عالم طبيعت پهن شده است ، درخود طبيعت هم كه پهن شده است ( چه پهنی زمانی ، چه پهنی مكانی ) هركدام در هر جا كه هستند ، آن جايش ، با هستیاش يكی است ، از جايشبخواهد جدا شود ، اصلا خودش خودش نيست . اين نحوه از هستی آميخته بهنيستی ، برای موجودات عالم طبيعت ، مقوم ذاتشان است . اينكه در ايندنيا پيری و جوانی با همديگر باشد ، اينكه از همان حالت اول مثلا از همانذره اول كه مبدأ نطفه میشود حركت كند ، بعد به صورت بچه دربيايد ، بعدبه صورت يك آدم جوان دربيايد ، بعد به صورت يك آدم پير دربيايد و بعدهم تحول ديگری از اين دنيا به دنيای ديگر پيدا كند ، همه از لوازم آناست . اين هم مرحله ديگر كه حالا اگر از اين مرحله فارغ شديم ، بعد در مرحلهسوم راجع به اين بحث میكنيم كه اصلا در اين دنيا اين بديهايی هم كهمیگوييد ، چنين نيست كه فقط آنها را به شكل " بدی " قبول كنيم وبگوييم بدی هستند اما از اين بديها چارهای نبود . نه ، غير از اين كهچارهای نبود ، همين بديها منشأ خوبيهای اين عالمند ، باز به يك معناعلتند از برای خوبيهای اين عالم ، به شكلی كه در جلسه آينده انشاءاللهبحث میكنيم . - اينكه میگويند شرور ، عدم امتداد هستی است يا سايه عدم نور است ،البته سايه عدم نور هست ولی شرور را نمیشود به آن تشبيه كرد ، به اينعلت كه يك بار عدد مثبت است ، يك بار صفر است كه ديگر عدد نيست ويك بار منفی است . بنده يك بار |