تفكرهای قياسی و يا تجربيات و استقراءهای بشر است ؟ يا عامل ديگری همدر پيدايش معلومات دخالت داشته است كه احيانا هر وقت انسان از راهتجارب و قياسات عاجز میمانده است ، نمیتوانسته است به مقصود برسد وراه بر او بسته بوده است ، يك عشقی ، يك شوقی ، يك طلب فوقالعادهایهم داشته است ، يك وقت فكری به صورت يك برق در ذهنش جهيده بدوناينكه آن برقی كه در ذهنش جهيده مسبوق به تجارب باشد و بدون اينكه آنطور قياس منطقی ارسطويی تشكيل داده باشد . آيا چنين چيزی وجود دارد ياوجود ندارد ؟ اگر چنين چيزی در دنيا وجود داشته باشد پس بايد قبول كنيمعامل ديگری هم - كه نام آن عامل را " الهام " میخواهيد بگذاريد ، "حدس " میخواهيد بگذاريد . " اشراق " میخواهيد بگذاريد ، هرچهمیخواهيد بگذاريد دخالت داشته است ، عاملی كه به آن عاملها شباهت همندارد ، يعنی معلول حوادث گذشته نيست ، نتيجه مستقيم جريان قبلی نيست، بلكه فقط ذهن انسان آمادگیای پيدا كرده است برای اينكه القاء و الهامیبه نفس او بشود ، ديگر غير از آن چيزی نيست . اين اصل فرضيه و مدعاست . آيا چنين چيزی وجود دارد يا ندارد ؟ قهرااين را از خود علما بايد پرسيد ، از كسانی كه كارشان هميشه پژوهشهای علمیبوده است . اين از مطالبی است كه علمای قديم قبول داشتهاند و مورد قبولعلمای جديد هم - كه كم و بيش ديدهايم و مطالعه كردهايم - هست . اما ازعلمای قديم ، حالا ما نمیخواهيم شاهد بياوريم ولی در كلمات آنها اينمطلب زياد است . بوعلی سينا در كلمات خودش زياد اين حرف را دارد ،در شفا ، اشارات ، دانشنامه علايی دارد و حتی او در تفسير اين آيه قرآن :" « الله نور السموات و الارض مثل نوره كمشكوه فيها مصباح المصباح فیزجاجة الزجاجة كانها كوكب دری يوقد من شجره مباركة زيتونة لا شرقية و لاغربية يكاد زيتها يضيیء و لو لم تمسسه نار ». . " . ( 1 ) اين قسمتاخير : " « يكاد زيتها يضيی و لو لم تمسسه نار »" را حمل به اين موضوعمیكند . اين آيه از آيات خيلی مشكل قرآن است . قدر مسلم هم اين است كهاين آيه همين موضوع هدايت را بيان میكند . از قديم مفسرين راجع به اينتمثيل قرآنی كه راجع به چيست ، بياناتی كردهاند و عده زيادی اين تمثيلرا برای نفس انسانی از نظر استعداد هدايتگيری دانستهاند . روغن بايدخوب روشن بشود ، پاورقی : . 1 نور / . 35 |