ميلهای عالیتری وجود دارد كه منشأش حقايق بالاتر از امور مادی است . چراكه غالب آنها با حسابهای مادی و عقلانی يعنی با حسابهای فكری كه آدم رویمنافع و حسابگری بخواهد به وجود بياورد جور درنمیآيد . ما بيشتر به آنعالم بستگی داريم تا به اين عالم محسوس و معقول . اين يك قسمت ازعبارت اوست . قسمت ديگر اين است ، میگويد : " هر وضع و حالتی را كه " مذهبی " بناميم چيزی از وقار و سنگينی ووجد و لطف و محبت و ايثار همراه دارد . اگر خوشی به او روی دهد خندههایجلف و سبك از او ديده نمیشود و اگر غمی به او روی دهد ناله و ناسزا ازاو شنيده نمیشود . آنچه من در آزمايشهای خود اصرار دارم وقار و سنگينیاست " . يكی از خصائص حس دينی را به اصطلاح يك حالت سنگينی و وقار در انسانتشخيص میدهد ، چون اين مرد روان شناس بوده است و در حدود سیسال رویهمين حس مذهبی افراد مطالعه كرده ، روی افرادی كه به اصطلاح يك حالتتصوف و عرفان داشتهاند ، روی مكاشفات اينها [ مطالعه كرده ] . كتابشيرين و جالبی است ، حتما آن را بخوانيد . يك عبارت ديگر هم همين مرددارد ، آن را هم برايتان نقل كنم ، میگويد : " آيا احساسات الوهيت و وجدان خداوند در نزد بشر يك احساس واقعی وحقيقی است يا يك امر خيالی و وهمی ؟ " بعد اين طور میگويد : " من به خوبی میپذيرم كه سرچشمه زندگی مذهبی دل است " . ساير سرچشمههايی را كه ديگران میگويند مذهب را چه و چه و چه تأمينكرده قبول ندارد ، ريشهاش از دل خود آدم سرچشمه میگيرد . بعد میگويد :" قبول هم دارم كه فرمولها و دستورالعملهای فلسفی و خداشناسی مانند |