اما دانش عصر حاضر چه میگويد ؟ يك سال پس از مرگ داروين ، دانشمندجنين شناس مشهور بلژيكی به نام وانبندن كيفيت توليد مثل را در جانورانكشف كرد . اين اكتشاف دوره نوی در زيستشناسی آغاز كرد . اين دانشمندثابت كرد كه اساس امر توليد مثل بر اتحاد دو نطفه از پدر و مادر به ناماسپرماتوزوئيد و اول صورت میگيرد . اين دو نطفه كه دو موجود تك سلولیبيشتر نيستند ، با يكديگر تركيب شده و پس از تقسيم و تكثير بالاخره بهصورت انسان كامل يا موجود ديگری درمیآيد . بنابراين طفل دنباله وجود پدرو مادر است و اگر قرار باشد صفتی به ارث به اعقاب انتقال پيدا كند ،بايد حتما از طريق اين دو سلول صورت بگيرد . لامارك و داروين عقيدهداشتند كه تمام تغييراتی كه در موجودات ، چه بر اثر تغييرات محيط و چهبر اثر تعليم و تربيت و هر عامل ديگری ايجاد میشود ، به ارث عيناانتقال داده میشود اما تجربيات و علوم امروز اين مسأله را رد كرد وثابت كرد كه صفات اكتسابی به ارث برده نمیشود . صفات اكتسابی به يكی از اين صورتها هستند : قطع عضو ، مصونيت ،بيماری ، محيط ، استعمال و عدم استعمال ، تعليم و تربيت . برای هر كداماز اينها آزمايشهای مكرری كردهاند كه ما برای هر كدامشان فقط يك آزمايشرا توضيح میدهيم . درباره قطع عضو آمدند دم 22 نسل متوالی يعنی 1952 موشرا قطع كردند ، ديدند آخرين موش با دمی كاملا طبيعی و سالم به دنيا آمد .22 نسل در مقام قياس با انسان معادل پانصد سال ( پنج قرن ) است . بعدمتوجه شدند كه مسلمانها و خصوصا كليميان قرنهاست كه اولاد ذكور خودشان راختنه میكنند و پس از طی قرنها اين صفت هنوز ارثی نشده و افراد ، ختنهنشده به دنيا میآيند . از اين مطلب روشنتر ، ملاحظه كردند كه بشر از بدوپيدايش به ازاله پرده بكارت دختران مشغول است ، معهذا هنوز دخترهاوقتی به دنيا میآيند با پرده بكارت به دنيا میآيند . بنابراين قطع عضوكه يك حالت كاملی از عدم استعمال است ، به ارث انتقال داده نمیشود .دوم بيماری ، آمدند به يك عده خرگوش باردار ، بيست روز پس ازبارداری محلول قوی نفتالين را با روغن نيم گرم خوراندند . اين مايع برروی عدسی چشم خرگوش اثر میكند و آن را كدر مینمايد . ديدند كه نسل اولحاصل از اين خرگوشها همه با عدسی كدر به دنيا آمدند ولی نسلهای بعدی همهبا عدسی سالم به دنيا آمدند . بنابراين بيماری به ارث برده نمیشود ومصونيتهای ناشی از بيماری هم به ارث برده نمیشود . |