دنبال آن عبد صالح ، " « فوجدا عبدا من عبادنا اتيناه [ رحمة من عندنا وعلمناه ] من لدنا علما »" ( 1 ) بندهای از بندگان ما را يافتند كه مااز نزد خودمان به او علم آموخته بوديم ، يعنی علمی كه داشت علمی بود كهاز ما گرفته بود . از اين كلمه " لدنا " بعدها اصطلاح علم لدنی پيشآمده است . علم لدنی يعنی علمی كه منشأش تجسسات ظاهری بشری يا قياساتو استدلالات و آزمايشها نباشد ، فقط خداوند افاضه كرده باشد . حديثی از پيغمبر اكرم ( ص ) هست كه میفرمايد : " « من اخلص للهاربعين صباحا جرت ينابيع الحكمة من قلبه علی لسانه » " ( 2 ) اگر كسیچهل صباح اخلاص بورزد ، مخلص بشود برای خدا ، يعنی تمام هواهای نفسانی ومحركات و بواعث نفسانی را از خودش دور كند ، به طوری كه چهل شبانهروزمصداق قول ابراهيم باشد : " « ان صلاتی و نسكی و محيای و مماتی لله ربالعالمين »" ( 3 ) ، حركت كند برای خدا ، ساكن شود برای خدا ، حرفبزند برای خدا ، بخوابد برای خدا ، غذا بخورد برای خدا ، تمام حركات وسكناتش جنبه الهی پيدا كند " « جرت ينابيع الحكمة من قلبه علی لسانه »" چشمههايی از حكمت از دلش بر زبانش جاری میشوند ، جوششی از باطنشبه ظاهرش پيدا میشود . اميرالمؤمنين ( عليهالسلام ) در نهجالبلاغه ، آنجا كه میفرمايد : كميل !مردم بر سه قسم هستند : عالم ربانی ، متعلم ، همج رعاع ، بعد شكايتمیكند كه : من پيدا نمیكنم افراد صالح و لايقی كه هم اخلاقا صالح باشند هماستعداد ، كه من آنچه میدانم به آنها بگويم ، بعد میفرمايد : " « كذلكيموت العلم بموت حامليه » " . اينطور است كه علم میميرد ، حامل علمكه مرد و نبود ، ديگر علم مرده است . در آخر میگويد : بله ، در عين حال هيچ وقت زمين خالی نمیماند : "« اللهم بلی ، لا تخلوا الارض من قائم لله بحجة : اما ظاهرا مشهورا و اماخائفا مغمورا » " تا آنجا كه میفرمايد : " « هجم بهم العلم علی حقيقةالبصيره و باشروا روح اليقين واستلانوا ما استوعره المترفون و انسوا بمااستوحش منه الجاهلون » " ( 4 ) اينها افرادی هستند كه علم به آنها هجومآورده است ، علم به سوی آنها آمده و آن حقيقت بصيرت و بينش را پيداكردهاند . پاورقی : . 1 كهف / . 65 . 2 بحارالانوار ، ج / 70 ص 242 ، با اندكی اختلاف . . 3 انعام / . 162 . 4 نهجالبلاغه ، حكمت . 147 |