وجود بواسطه وجود بدون اشكال است . چيزی كه معركه آراء و ميدان نبردعقايد و نظريات شده است موضوع اتحاد ماده با صورت است ، زيرا از يكطرف ماده امری است موجود و متحصل و يكی از جواهر خمسه بشمار میرود و ازطرف ديگر فعليت ماده با ساير فعليتها متفاوت است ، زيرا همانطور كهدر محل خود ثابت شده است فعليت ماده جز فعليت قوه ( يعنی فعليتاينكه اين چيز میتواند چيز ديگر بشود ) چيز ديگری نيست . لهذا برخی ازحكما كه به جنبه اول توجه نموده و به تحصل و فعليت ماده نظر كردهانداتحاد ماده و صورت را منكر شدهاند و مدعی هستند كه تركيب ماده و صورتنمیتواند يك تركيب اتحادی باشد بلكه يك تركيب انضمامی است . برخیديگر از حكما كه جنبه دوم را در نظر گرفته و بين فعليت ماده و سايرفعليتها تفاوت قائل شدهاند مدعی هستند كه اتحاد ماده و صورت مانعیندارد و آنچه محال است اتحاد دو صورت است ، و بلكه از اين هم بالاتررفته ، اتحاد صور طولی را ممكن دانسته و به آن قائل شدهاند ، و در حقيقتمیتوان گفت كه اتحاد ماده ثانيه با صورت را نيز ممكن دانستهاند . مقدمه نهم : در حوزه وجود انسان بدون شك ادراكات مختلفی صورت میگيرد كه حكما وفلاسفه آنها را به چهار درجه تقسيم كردهاند كه اين چهار درجه عبارتند از :ادراك حسی ، ادراك خيالی ، ادراك وهمی و ادراك عقلی . علمایروانشناسی نيز با همه اختلافی كه از لحاظ سبك و روش تحقيق با پيشينياندارند كم و بيش اين درجه بندی را پذيرفته و اين ادراكات مختلف را دليلبر جنبههای گوناگون حيات درونی انسان و يا بعبارت ديگر دليل بر قوایمختلفی كه در نفس انسان است دانستهاند . پس میتوان گفت كه نفس دارایقوای مختلف است : قوه حسی ، قوه |