حكماء است از همين رو میگويد :
قد كان الافتقار للامكان |
فليجعل القديم بالزمان |
يعنی چون نيازمندی به علت ، به خاطر امكان است نه حدوث ، پس مانعیندارد كه قديم زمانی غير از خداوند وجود داشته باشد اختلاف نظر ديگر حكماء الهی با متكلمين ( متكلمين اسلامی ) كه از همينجا ناشی میشود مربوط به " حدوث زمانی " عالم است . متكلمين میگويند : عالم حادث زمانی است به اين معنی كه اگر به قهقرابرگرديم هر چند ممكن است سابقه زمانی بسيار ممتدی در گذشته وجود داشتهباشد كه از قدرت محاسبه بشر خارج باشد ولی بالاخره به لحظهای میرسيم كهعالم پديد آمده و قبل از آن لحظه عالمی نبوده است . میگويند اگر عالمحادث زمانی نباشد قديم زمانی است و اگر قديم زمانی باشد بی نياز ازعلت و خالق است و حال آنكه تغييرات و تبدلاتی كه در عالم صورت میگيردنشانه ممكن الوجود بودن و مخلوقيت و معلوميت عالم است . اما حكماءالهی معتقدند كه عالم قديم است يعنی اصول و اركان عالم ازلی است و ازلحاظ زمان هر اندازه به عقب برگرديم به مبداء و آغاز شروعی نمیرسيم ،زمان ابتدا و انتهائی ندارد . از نظر حكماء الهی : كل حادث مسبوق بماده و مده هر چيز تازهای قبلا ماده حامل استعدادیداشته است و هم پيش از او زمانی بوده است . از نظر حكماء الهی قديمبودن عالم مستلزم بی نيازی آن از علت نيست ، زيرا مناط نيازمندی بهعلت امكان ذاتی است نه حدوث ، و عالم ممكن بالذات است . آنچه عالمرا از علت بی نياز میكند وجوب