صرف حقيقت كه هيچ كثرتی در او نيست بدون ضمائم معقول عقل واقع میشودشرح : اين بيت اشاره به برهان سومی است بر وجود ذهنی و نزديك استبه برهان دوم . در برهان دوم به كليت برخی تصورها استناد شد و گفته شد چون هر چه درخارج است جزئی است و از طرف ديگر ما اشياء را احيانا به صورت كلیمیيابيم پس اشياء با صفت كليت در ذهن وجود دارند ، در اين برهان بهصفت صرافت استناد شده نه كليت . يعنی ذهن ما قادر است اشياء را صرفو خالص و مجزا از هر چيز ديگر ادراك كند و از طرفی میدانيم هرگز يكشیء مادی صرافت و خلوص ندارد ، مخلوط است به هزاران عوارض . پساشياء به صورت صرافت و خلوص در اذهان وجود دارند . باقی قسمتهای مربوطبه اين استدلال مانند برهان دوم است .
و الذات فی أنحاء الوجودات حفظ |
جمع المقابلين منه قد لحظ |
ذات ( ماهيت ) در همه مراتب وجود محفوظ است . جمع مقابلها از آن (محفوظ بودن ذات ) به نظر رسيده است . شرح : مقدمهای است برای بيان اشكالات وجود ذهنی . بنا بر قول به وجودذهنی ، آنچه در ذهن وجود پيدا میكند از لحاظ ذات و ماهيت مانند شیءخارجی است ولی مستلزم جمع متقابلين است . به ترتيبی كه در بيت بعدیخواهد آمد .
فجوهر مع عرض كيف اجتمع |
أم كيف تحت الكيف كل قد وقع |