اكنون كه بحث اول در مورد معنی " معقول " روشن شد به بحث دوم يعنیتعريف معقولات ثانيه و فرق آنها با معقولات اوليه میرسيم : تعريف معقولات ثانيه و فرق آنها با معقولات اوليه وقتی كه ما به ذهن خود مراجعه میكنيم دو سنخ و دو دسته از مفاهيم وتصورات پيدا میكنيم كه با يكديگر فرقهائی دارند . مثلا ما تصوری از انسانو حيوان ، نبات و جماد ، زمين و آسمان ، سردی و گرمی ، سفيدی و سياهی ،شيرينی و ترشی و هزاران چيز ديگر داريم كه حكم میكنيم به وجود اين اشياءدر خارج از ذهن خودمان و نيز خارج از نفس خودمان و میگوئيم مثلا ماده درخارج موجود است ، قوه موجود است ، حجر و شجر موجود است . به علاوه ماتصوراتی داريم از حالات نفسانی خودمان ، تصوری از درد و تصوری از لذت ،تصوری از ترس ، تصوری از نشاط و امثال اينها ، و حكم میكنيم كه اين اموردر نفس انسان موجود است . وجه تمايز اين دو سلسله از تصورات فقط دراين است كه تصورات نوع اول مربوط است به اموری كه خارج از نفس و روحما قرار دارند اما تصورات نوع دوم مربوط است به اموری كه در روح ماموجود است . تصورات نوع اول به كمك حواس ظاهری و تصورات نوع دوم بهكمك حواس باطنی نزد ما حاصل شدهاند . اما وجه مشترك اين دو نوع ازتصورات در اين است كه هر فردی از يكی از اين دو سلسله از تصورات ازفرد ديگر همان سلسله جدا و متمايز است يعنی هر كدام موجودی است غير ازديگری ، هر يك از آنها نماينده يك موجود خاص است در خارج و يا درنفس . اما در برابر اين تصورات يك دسته تصورات ديگر در ذهن ما وجوددارد مانند تصور وجود و عدم ، وجوب و امكان |