حال آنكه بالضروره چنين نيست ، و اگر گفته شود عين اشكال بنا بر اصالتوجود نيز جاری است ، زيرا فرض اينست كه ماهيت خارجی در ذهن " وجود" پيدا كرده است و چون آثار از آن وجود است پس بايد تمام آثار وجودخارجی بر وجود ذهنی مترتب شود و تمام آثار وجود ذهنی بر وجود خارجی ،جواب اينست كه همانطور كه بعدا خواهيم گفت وجود خارجی و وجود ذهنی دونحو و دو مرتبه از وجود است و وجود به حسب اختلاف مراتب ، آثار مختلفیپيدا میكند و اساسا وجود ، يك حقيقت تشكيكی صاحب مراتب است ، ولی درماهيت ، تشكيك و اختلاف مراتب فرض نمیشود . از اينرو لازمه وجودماهيت در ذهن ، بنابر اصالت ماهيت ، همسانی ماهيت ذهنی و ماهيتخارجی است ولی لازمهاش ، همسانی وجود ذهنی و وجود خارجی از اين لحاظنيست .
كيف و بالكون عن استواء |
قد خرجت قاطبه الاشياء |
چگونه ( نه ) و حال آنكه به واسطه وجود تمام اشياء از حد تساوی خارجمیشوند شرح : در اين بيت يك برهان ديگر از براهين اصالت وجود ذكر شده است. اين برهان باريك بينی و نازك انديشی خاصی را ايجاب میكند و مهمترينبرهان اصالت وجود همين برهان است . صدر المتألهين كه قهرمان اصلیاصالت