هر دو صورت ذهنی است و نفس اجنبی است ) . چهارم : اينكه رابطه بين موضوع و عرض و ماده و صورت به اصطلاح شيخرابطه ما بالقوه و ما بالفعل است بر خلاف رابطه صورت ناقصه در ضمنصورت كامله كه يك فعليت است . و پنجم : آنكه اشتداد در صورت جوهريه جايز است . برهان ديگر در مورد اتحاد عاقل و معقول برهان سادهتری بر اتحاد عاقل و معقول هست و آن اينكه همانطور كه گفتهشده است كه " تعقل الشیء لغيره يتضمن تعقله لنفسه " ( 1 ) در اينجا هممیگوئيم كه " ظهور الشیء لغيره فرع ظهوره لنفسه " ( 2 ) . از طرف ديگرهم میدانيم كه معقوليت و معلوميت ، همان ظهور شیء لشیء است ، پس "ظهوره لنفسه عين معقوليته لنفسه " ( 3 ) . از اينجا میتوان حدس زد كهعلاوه بر اينكه مقدمه اول مرحوم آخوند در " اسفار " كه میگويد صورت بردو قسم است : صورت مادی و صورت مجرد ، و صورت مادی نمیتواند معقولبالفعل باشد ولی صورت مجرد میتواند معقول بالفعل باشد - جزء مقدمات اينبرهان است ( 4 ) . خود اين برهان هم ساده نيست . بعلاوه در اينجا يك سؤال باقی میماند و آن اينكه بنابراين قاعده ،معقوليت اجسام برای ذات واجب ، چه صورتی پيدا میكند ، آيا اجسام درمرتبهپاورقی : 1 - تعقل كردن چيزی غير خود را متضمن تعقل كردن آن چيز است خودش را .2 - ظهور چيزی برای غير خودش فرع ظهور آن چيز است برای خودش . 3 - ظهور يك شیء برای خودش عين معقوليت او است برای خودش .4 - زيرا اينكه معقوليت و معلوميت عبارت از ظهور شیء لشیء است همانمقدمه اول برهان صدرالمتألهين است . |