الوجود گرفت و چيز ديگری را برای او جعل كرد و به تعبير صحيحتر او راچيز ديگر قرار داد بدون آنكه پای جعل بسيطی در كار باشد و بدون آنكهافاضه وجود به نفس آن شیء مفروض بشود . چيزی كه هست خود جعل بسيط بردو قسم است ، يا جعل وجود ثابت است و يا جعل وجود سيال . و در آنجا كهجعل وجود سيال است چون از برای آن شیء در مراحل مختلف معانی و ماهياتكثيره اعتبار میشود و شئون و جلوات متعدده پيدا میكند و ذهن كثرت سازانسان مرتبهای را از مرتبه ديگر ، و جلوه را از متجلی جدا میسازد و بهصورت شیء مباين اعتبار میكند در بادی نظر چنين توهم میكنيم كه چيزیمفروض گرفته شده است و مورد تعلق جعل و عليت ، شدن اين چيز است چيزديگر به نحو تأليف ، در صورتی كه اين اعتباری است از نفس شدن خود شیء. چيزی كه شايد در نظرها مشكل جلوه كند اين است كه در حركتهای عرضی كهاموری عرضی و غير دائم هستند و گاه هستند و گاه نيستند و حس هم شاهداست كه اين حركات معلول عللی هستند كه آن علل فقط علت اين حركات عرضیمیباشند نه علت ذات متحرك علل اين حركات علت تأليفی هستند نه عللبسيط ولی جواب اين شبهه نيز در مباحث حركت داده شده است . در اينجا نكته ديگری هست كه فقط به اشاره از آن میگذاريم و آن ايناست كه در كلام حاجی سبزواری چنين آمده است : " للربط و النفسی الوجود. . . " كه چون جعل منقسم میشود به جعل بسيط و جعل مركب ( و مقصودايشان از جعل مركب همان جعل تأليفی است ) و از طرفی ديگر باز جعل منقسممیشود به جعل بالذات و جعل بالعرض يعنی جعل حقيقی و جعل مجازی و ازطرف ديگر در باب اينكه آيا وجود مجعول است و يا ماهيت و يا صيرورتسه احتمال هست پس |