شرح : در اين بيت دو برهان بر اصالت وجود اقامه شده است ، و هر يكاز اين دو برهان مبتنی بر يكی از مسائل فلسفی است كه در آينده دربارهآنها بحث خواهد شد . الف - هر خير و كمالی به وجود بر میگردد و هر شر و نقصانی به عدم ، واگر وجود امر اعتباری میبود و اصالت نمیداشت ممكن نبود كه منبع و منشأهمه خيرات و كمالات باشد . توضيح : در الهيات بالمعنی الاخص و همچنين در مباحث غايات از امورعامه بحثی هست درباره ماهيت شر و منشأ آن : حكما آنجا به اثباترسانيدهاند كه ماهيت شر از سنخ عدم است و همه شرور به اعدام بر میگردند، همچنانكه همه خيرات و كمالات به وجود بر میگردند ، يعنی خير و كمال ازشئون و صفات وجود است ، و ثابت كردهاند كه ماهيت در ذات خود ، قطعنظر از وجود و عدم ، نه متصف به خيريت و كمال میشود و نه به شريت ونقصان ، و اين خود دليل بر اصالت وجود است ، زيرا امر اعتباری كه ازواقعيت حقيقی بيگانه است ، ممكن نيست منبع و منشأ و ملاك خيرات وكمالات باشد كه از حقايقند . و اما انكار حقيقی بودن خيرات و كمالاتچيزی است كه طرفدار اصالت ماهيت نيز به آن تسليم نمیشود و بعلاوه خلافبديهی است . ب - دليل دوم اينست كه اگر وجود ، اعتباری و ماهيت اصيل باشد لازممیآيد فرقی ميان وجود خارجی و وجود ذهنی نباشد و حال آنكه بالضروره مياناين دو فرق است و هر كدام آثار مخصوص به خود دارد . توضيح : حكما در محل خود اثبات كردهاند كه هنگام ادراك اشياء ماهيتاشياء در ذهن نقش میبندد ، اگر آنچه اصيل و منشأ آثار است ماهيت باشدلازم |