بنابراين هر آنچه ما ادراك میكنيم يا محسوس است يا متخيل يا معقول وبه عبارت ديگر ادراك ما بر سه نوع است : ادراك حسی ، ادراك خيالی وادراك عقلی . ادراك حسی ، ادراكی است كه مستقيما به وسيله يكی ازحواس ظاهری ( باصره ، سامعه ، شامه و ذائقه ) و يا حواس باطنی صورتمیگيرد . صورتی كه در اثر اين احساس در ذهن پيدا میشود " صورت محسوسه" نام دارد . در اينجا آن چيزی كه بدون واسطه مورد ادراك قرار میگيردهمان تصويری است كه از شیء محسوس در ذهن نقش میبندد و الا واقعيت آنتصوير ، در خارج است نه در ذهن . حال اگر ارتباط و مواجهه مستقيم آن شیءمحسوس با حواس ما قطع شود به كمك همان صورت محسوسهای كه در ذهن مادارد خاطرهاش در ذهن باقی میماند و در خيال يا حافظه نگهداری میشود و آنرا در اين مرتبه " صورت خيالی " و ادراك آن را " ادراك خيالی "مینامند . اكنون اگر چندين صورت خيالی از چندين شیء محسوس كه در جهاتی بايكديگر اشتراك دارند در نظر بگيريم ذهن ما قادر است كه وجه اشتراك همهاين افراد را گرفته و يك مفهوم كلی بسازد كه همه آن افراد را شامل گردد. اين مفهوم كلی را كه بر افراد بسيار و حتی غير متناهی صدق میكند "معقول " مینامند ( 1 ) . ادراك حسی و ادراك خيالی هر دو ادراك جزئی هستند و از اين لحاظ با پاورقی : 1 - از آنچه گذشت ضمنا معلوم شد كه برای نفس سه قوه است : قوه حاسه، قوه خيال ، قوه عاقله ، و ما از راه همين آثار مختلف میتوانيم به وجوداين قوا پی ببريم . در اين كه راه اثبات اين قوا چيست ، آيا همين آثارمختلف است يا چيز ديگر ، بحثهائی است كه حكماء در مباحث نفس متعرضآن شدهاند . |