و امتناع ، عليت و معلوليت ، وحدت و كثرت ، حدوث و قدم ، تساوی و لاتساوی ، قوه و فعليت كه اين تصورات هيچيك ، نماينده يك موجود خاصنيستند و در عين حال هر يك از اين مفاهيم و يا هر دو تای از آنها بر همهموجودات قابل حمل است . يعنی اين مفاهيم صور مستقيم اشياء خاص نيست .يعنی ما نمیتوانيم در عرض انسان و حيوان ، نبات و جماد ، درد و لذت ،اراده و كراهت و . . . يك دسته ديگر از موجودات مانند وجود و عدم ،وجوب و امكان ، وحدت و كثرت قرار دهيم و نمیتوانيم به يك شیء در خارجاشاره كرده - به اشاره حسی يا عقلی - و بگوئيم : اين وجود است و اين عدم، اين امكان است و آن وجوب ، اين عليت است و آن معلوليت ، اين حدوثاست و آن قدم ، اين وحدت است و آن كثرت . اما از طرف ديگر هر يك ازاين مفاهيم را میتوان بر همه موجودات حمل كرد و مثلا گفت : اين موجوداست و آن معدوم ، اين ممكن است و آن واجب و آن ديگری ممتنع ، اين علتاست و آن معلول ، اين حادث است و آن قديم ، اين واحد است و آن كثير .پس اين مفاهيم صفت موجودات ديگر هستند و به اصطلاح " وجود رابط "دارند ولی خودشان موجود نيستند ( به عقيده شيخ اشراق و اتباعش ) و ياموجوداتی در عرض ساير موجودات نيستند ( بنابر تحقيق ) . بنابراينمعقولات و مفاهيم كليه كه ذهن انسان درك میكند بر دو قسم است :برخی از آنها صورت مستقيم حقايق خارجی است . يعنی ذهن به يك واقعيتیاز واقعيات برخورد كرده و صورتی از آن در نزد خود ساخته است و از اشياءديگر نيز صور ديگری در نزد خود ساخته است . سپس اين صورتها به طرزمخصوص در قوه خيال ضبط میگردند و پس از آن قوه عاقله از هر چند صورتیاز اين صور ( كه در يك جهت اشتراك دارند ) يك معنی عام در مرتبه عقل |