شرح : اين بحث ، بحث بسيار مفيد و لازمی است . مورد بحث اين است كهملاك نيازمندی به علت چيست ؟ ما نظام علت و معلول را مشاهده میكنيم ، میدانيم كه معلول نيازمند بهعلت است ، اگر علتها نباشند معلولها نخواهند بود . برای فيلسوف اينپرسش پيش میآيد كه ملاك نيازمندی معلول چيست ؟ يعنی چه جهت و چهحيثيتی از جهات و حيثيات معلول است كه سبب میشود او نيازمند به علتباشد . در اينجا چهار نظريه است و ما سه تای از آنها را بيان میكنيم :الف - نظريه ماديين : طبق نظريه ماديين ملاك نيازمندی اشياء به علت ، پاورقی : > نظر ديگر از قبيل ضرورت وصفی است ، و علت اينكه آن را جداگانهاعتبار كردهاند همين است كه از جهتی به ضرورت ذاتی شباهت دارد و ازجهتی به ضرورت وصفی و عين هيچ كدام نيست . از اين نظر كه نظر منطقیاست فرقی ميان گذشته و حال و آينده نيست زيرا اگر محمول را در مرتبهموضوع اعتبار كنيم قضيه ضروری میشود خواه آن محمول مربوط به گذشته و حالباشد يا مربوط به آينده پس ضرورت بشرط محمول اختصاص به گذشته و حالندارد پس امكان استقبالی در مقابل اين ضرورت وجود ندارد . اما نظر فلاسفه در ضرورت بشرط محمول به اعتبارات ذهنی نيست ، نظراينها عين واقعيت است ، آنها میخواهند بگويند از نظر متن واقعيت ميانگذشته و حال و آينده تفاوت است هر ماهيتی كه متلبس به وجود است نسبتوجود بدان ماهيت ضروری است . زيرا ماهيت متلبس به وجود ، موجود استبالضروره و اين تلبس در مورد گذشته و حال صادق است نه در مورد آينده .و اگر در اينجا فلاسفه اصطلاح ديگری غير از ضرورت بشرط محمول وضع میكردند( مثلا ضرورت فعلی يعنی ضرورتی كه منشأش فعليت وجود است ) بهتر ومناسبتر بود . اين نكته نيز ناگفته نماند كه امكان استقبالی غير از امكان استعدادیاست ، امكان استقبالی نوعی امكان ذاتی است و چنانكه در محل خود ثابتشده است ميان امكان استعدادی و امكان ذاتی تفاوتهائی هست . |