محل صورتی از صور نيز نيستند . اصطلاح ماده در مورد وجوب و امكان وامتناع اصطلاحی است مخصوص به خود و از يك نوع مجاز و تشبيه ناشی میشودو البته بعد ريشه اين مجاز و تشبيه را بيان خواهيم كرد . هدف اين فصل اين است كه بگويد ، وجود مطلقا ( به حسب عالم ذهن )دارای يكی از اين جهات سه گانه ، وجوب ، امكان ، امتناع است . حاجیسبزواری در مقدمه اين مطلب تقسيماتی برای وجود ذكر كرده و سپس گفتهاست تمام اقسام وجود دارای يكی از جهات سه گانه میباشند . تقسيم اولی كه در وجود ( هستی ) است اين است كه وجود يا " محمولی "است و يا " رابط " . وجود محمولی يعنی وجودی كه خود يكی از دو طرف نسبت است و بر موضوعیحمل میشود ، مثل اينكه میگوئيم : انسان هست ، سفيدی هست : خدا هست دراين مثالها و جود ( هستی ) حمل شده است بر انسان ، سفيدی و خدا . اماوجود رابط آن است كه نه موضوع است و نه محمول بلكه پيوند ميان موضوع ومحمول است ، مثل اينكه میگوئيم : انسان نويسنده است . در اين مثالنمیخواهيم بگوئيم انسان هست ، بلكه میخواهيم بگوئيم : انسان هستنويسنده . در اين مثال هستی پيوندی است ميان انسان و نويسنده .وجود محمولی را اصطلاحا " وجود فی نفسه " میگويند ، يعنی وجودی كه ازنظر مفهوم بودن استقلال دارد و تصوری مستقل از ساير تصورات است و بهاصطلاح ديگر " معنی اسمی " است ، اما وجود رابط وجود " لا فی نفسه "است ، يعنی از نظر مفهوم بودن استقلال ندارد ، فقط در حالی قابل تصوراست كه دو تصور ديگر در ذهن مرتسم شود و او عملا نقش پيوند ميان آن دوتصور را به عهده گيرد ، و به اصطلاح ديگر " معنی حرفی " است . |