و اگر از مقوله كم باشد كم است و اگر از مقوله كيف باشد كيف است .اينكه حكما علم را در باب كيفيات ذكر كردهاند مسامحه در تعبير بودهاست مقصودشان اين بوده كه علم با اينكه تابع مقوله معلوم است بی شباهتبه كيفيات نفسانيه نيست . اين نظريه از محقق جلالالدين دوانی متوفی اوايل قرن دهم هجری است . ايننظريه مبنی بر انكار مقدمه چهارم است . اين نظريه نيز صحيح نيست ، مانعی ندارد كه كسی علم را از مقوله كيفنداند و اما توجيه نظريه حكما به اينكه مسامحه در تعبير كردهاند و واقعاعلم را از مقوله كيف نمیدانستهاند توجيهی است كه به تأويل نزديكتر استاز توجيه و تفسير .
بحمل ذات صوره مقوله |
وحدتها مع عاقل مقوله |
صورت ذهنی ، به حمل اولی مقوله است ( نه بحمل شايع ) وحدت صورتمعقوله با عاقل گفته شده است شرح : مصرع اول اين بيت اشاره است به نظريه صدر المتألهين كه آخرين وبهترين نظريههاست و مورد قبول حكمای بعد از او واقع شده است . ايننظريه مشتمل بر تفسير و توجيه صحيح مقدمه سوم و مقدمه پنجم است . درمصراع دوم اشاره به مسئله " اتحاد عاقل و معقول " است كه يك عقيدهقديمی است و صدر المتألهين آن را احياء كرده است و ضمنا متمم و مكملجواب صدرالمتألهين از اشكال وجود ذهنی است . توضيح نظريه صدرالمتألهينمبتنی بر مقدمات ذيل است . 1 - حمل بر دو قسم است : حمل اولی ذاتی و حمل شايع صناعی . حمل بطوركلی عبارت است از حكم به اتحاد موضوع و محمول و به عبارت ديگر حمل