اما در مورد مطلب دوم ، حاجی بيش از اين نمیفرمايد كه قضايائی كه ازمعقولات ثانيه منطقی تشكيل میشود ، قضايای " ذهنيه " است و قضايائی كهاز معقولات ثانيه فلسفی تشكيل میشود قضايای " حقيقيه " است . اماقضايای حقيقيه را به معقولات ثانيه فلسفی منحصر نمیكند و قضايای ذهنيه رانيز به معقولات ثانيه منطقی منحصر نمیكند و نيز از معقولات اوليه و رابطهآنها با قسم خاصی است از اقسام سه گانه قضايا نام نمیبرد . ولی حقيقتاين است كه معقولات ثانيه منطقی منحصر است به قضايای ذهنيه و قضايایذهنيه نيز منحصر است به معقولات ثانيه منطقی ، اما هر يك از قضايایخارجيه و حقيقيه ممكن است از معقولات اوليه باشد و ممكن است از معقولاتثانيه فلسفی تشكيل شود . " شيئيت " و " امكان " از معقولات ثانيه فلسفی است
پاورقی : > " وجود " و " وجوب " و " وحدت " ، وجود خاص و تعين خاص درمقابل ساير موجودات ندارد ، ولی البته يك فيلسوف اصالت ماهوی میتواندبگويد كه معقول ثانی آن است كه صرفا از " احكام " موجودات ( ماهيات) است و خودش به هيچ وجه واقعيت و ما بازائی ندارد . |