طبيعی اين جهان ، چه حياتی و چه غير حياتی همه از اين قبيل است . مثلا ازتركيب دو عنصر هيدروژن و اكسيژن با نسبت معين آب بوجود میآيد . قبل ازتركيب ، هر يك از اين دو عنصر دارای وجود و اثری مستقل و مخصوص به خودبوده ، ولی پس از تركيب شخصيت ديگر بوجود میآيد كه دارای اثری استمستقل و مغاير با اثر هر يك از دو عنصر تشكيل دهنده . در تركيب حقيقی ، بايد تكثير تبديل به توحيد شده و از شخصيتهای متعدد، شخصيت واحد حاصل شود و مطابق آنچه در محل خود به تحقيق پيوسته استاين امر امكان ندارد مگر اينكه اين دو عنصر حالت " ماده " را به خودبگيرند و از نو " صورت " و فعليتی بر آنها افاضه شود . اكنون در اينجاجای يك سؤال هست و آن اينكه اين دو عنصر كه به صورت " ماده " درمیآيند و " صورت " جديدی به آنها افاضه میشود ، آيا افاضه شدن اينصورت جديد متوقف است به از بين رفتن هر يك از دو صورت خاص آن دوعنصر و يا آنكه مانعی ندارد كه هر يك از اين دو عنصر با حفظ همان صورتو فعليتی كه دارند به عنوان " ماده " برای " صورت " جديد قرار گيرند؟ اين خود مطلبی است مهم و يكی از موارد اختلاف نظريه ابن سينا وصدرالمتألهين است و لزومی ندارد كه ما در اينجا وارد اين بحث بشويم .چنانكه گفته شد تركيب حقيقی را به دو نحو میتوان فرض كرد : " اتحادیو انضمامی " . تركيب اتحادی تصورش آسان است ، زيرا تركيب اتحادیعبارت است از اين كه دو جزء مجموعا وحدتی را تشكيل دهند . اشكال درتصور تركيب انضمامی است . تركيب انضمامی يعنی اينكه دو جزء ضميمهيكديگر واقع شوند . اينجاست كه يك اشكال به نظر میرسد و آن اينكه اگرواقعا بين اين دو جزء |