أن كلا من هذه الاعراض القاره و غير القاره المسماه ( 1 ) بالمشخصاتمعتبره فی بقاء الجسم الطبيعی علی وجه غير معتبره علی وجه آخر ( 2 ) اذالباقی من كل واحد منها فی موضوع الحركه قدر مشترك فی ما بين طرفين ( 3) و المتبدل منه خصوصيات الحدود المعنيه فكذا الحال فی الجوهر الصوری .و كما أن للسواد عند اشتداده فردا شخصيا زمانيا مستمرا متصلا بين المبدأ والمنتهی ( 4 ) منحفظا وحدته بواحد بالعدد ( 5 ) كمعروض السواد ، و واحدبالابهام ( 6 ) و هو مطلق سواديته ، و المجموع ( 7 ) هو الجسم الاسود هوالجسم الذی هو موضوع هذه الحركه فان المتحرك فی السواد لابد أن يكون جسماأسودا لا غير و له حدود مخصوصه غير متناهيه بالقوه بين طرفين متخالفهبالمعنی و الماهيه عندهم فكذلك للجوهر الصوری عند استكماله التدريجی كونواحد زمانی مستمر باعتبار و متصل تدريجی باعتبار ، و له پاورقی : 1 - منظورش از " مسماه " اين است كه ما قبول نداريم كه اينهامشخصات باشند بلكه لوازم و امارات تشخصاند . 2 - جسم بدون اين مشخصات نيست ، در عين حال اين مشخصات عوض میشوند، زيرا همانطور كه گفتيم اين مشخصات با عرض عريض معتبرند ، يعنی علیوجه العموم معتبرند . 3 - طرفين همان حدين است كه ما عرض كرديم ، همانطور كه مزاج نبايد ازبين حدين خارج شود ، اينجا هم همين طور است . 4 - همين طور كه سواد يك فرد شخصی زمانی دارد ، يعنی اگر نداشته باشداز وحدت موضوع كاری ساخته نيست . 5 - البته اين را بايد گفت به قول آن آقايان چنين است نه از نظرمرحوم آخوند . چون وجودش قائم به آن واحد بالعدد است كه معروضش است ،قهرا بايد بگوئيم وحدتش هم محفوظ به آن است . 6 - يعنی در عين اينكه مراتب متعدد فصلی را طی میكند يك جنس واحد درهمه اينها موجود است . 7 - مجموع موضوع چيست ؟ آيا جسم مطلق است ؟ نه . جسم لا اسود است ؟ |