علت مشخصات ديگر طبيعت نيز امری ما فوق است وقتی كه مرحوم آخوند اين بحث را درباره مشخص بودن زمان میكنند ، قهرادرباره مشخصات ديگر مثل وضع ، مكان ، كم و كيف هم میآيد . آيا همينطوركه اينجا گفتيد علت زمان نمیتواند خودش زمانی باشد ، درباره كم و كيفو وضع و مكان هم مطلب همين است ؟ يعنی میگوئيد علت مكان هم نمیتواندمكانی باشد ؟ علت وضع هم نمیتواند وضعی باشد ؟ علت كيف هم نمیتواندكيفی باشد ؟ علت كم هم نمیتواند كمی باشد ؟ ايشان میفرمايد : عين همينحرف را در آنجا هم بايد بگوئيم . ولی البته در اينجا يك اشكالی است كهبعدا متعرض میشويم . ايشان میفرمايد : به عين همان بيان كه در علت زمان گفتهايم در مشخصاتديگر هم مطرح است . در آنجا میگوئيم علت زمان نمیشود زمانی باشد چونزمان را وقتی معلول يك شیء دانستيم ، آن را در مرتبه فعل شیء دانستهايمو حال آنكه اگر زمانی باشد خود زمان بايد در مرتبه وجودش و در مرتبهحقيقتش باشد ،پاورقی : > همين مادی است كه در مراتب خودش تبديل به مجرد میشود ، نه چنينتبديلی كه ماده به روحی تبديل میشود كه بين آن ماده و اين روح هيچ سنخيتینيست . مجرد درجاتی دارد كه همسايه مادی است و مادی درجاتی دارد كههمسايه مجرد است . در باب نفس و بدن مطلب از همين قرار است . مگرنفس در بدن فعاليت ندارد ؟ نفس انسان چگونه در بدن انسان فعال است ؟نفس انسان مرتبه عقلانی دارد ، مراتب پائينتر دارد و مراتب پائينتردارد تا برسد به مرتبهای هم افق با ماده . به همين جهت است كه نفسمیتواند فعال در بدن باشد . در باب افلاك هم مطلب همين طور است .و اگر مطلب غير اين باشد ، مجرد هم نمیتواند علت مجرد باشد . يعنیمجردی كه تام التجرد است نمیتواند علت مجردی كه بهره بسيار كمی از تجردرا دارد بشود . به همين دليل است كه میگويند ذات باری تعالی نمیشودعلت ذات عقل فعال باشد ، عقل فعال اين شأنيت را ندارد كه بلا واسطه ازذات حق صادر شود . اين هر دو كه مجردند ، دليل اين امتناع چيست ؟ عمدهمراتب شدت و ضعف است . بنابر مسأله اصالت وجود و تشكيك وجود درمراتب شدت و ضعف ، هيچ فاصله پر نشدهای ميان مجرد و مادی وجود ندارد . |