وضعها و تمام اين " أين " ها ( 1 ) برای فلك طبيعی است . مثلا فرضكنيد يك وضع فلك بطوری است كه خورشيد در نصف النهار قم قرار گرفتهاست . حالت ديگر اين است كه در نصف النهار اصفهان قرار بگيرد و دروضع ديگر در نصف النهار ديگر . اين وضعها كدام طبيعی است و كدام غيرطبيعی و قسری است ؟ چون از وضعی به وضع ديگر قرار میگيرد . شيخ میگويدتمام اين وضعها طبيعی است . مرحوم آخوند میگويد امكان ندارد وضعهایمختلف برای يك طبيعت ثابت لا يتغير ، همه طبيعی باشد ، مگر اينكه خودطبيعت متغير باشد كه طبيعت در هر مرتبهای از خودش يك وضع برای خودشداشته باشد و آن وضع برايش طبيعی باشد ، و الا وضعهای مختلف برای طبيعتثابت امكان ندارد كه همه طبيعی باشد ، بايد يكی طبيعی باشد و بقيه غيرطبيعی . و آن هم ترجيح بلا مرجح است كه بگوئيم اين وضع خاص طبيعی است وباقی غير طبيعی ، چنين حرفی را خود شيخ هم نمیزند و به همين دليل همهوضعها را طبيعی میداند . و از طرفی تمام اين اوضاع برای فلك ممكن نيستطبيعی باشد ، مگر اينكه خود طبيعت متغير و غير ثابت و در سيلان باشد كهدر هر مرتبهای غير از خودش باشد ، و در هر مرتبهای میتواند يك وضع برایآن طبيعی باشد و در مرتبه ديگر وضع ديگر برايش طبيعی باشد . پس همانطوركه ديديم مرحوم آخوند از مطلب خودش كه اثبات غايت تدريجی الوجود برایزمان باشد ، كنار میافتد و میرود روی مطلب ديگری كه اثبات حركت جوهريهاز كلمات شيخ باشد . بازگشت به بحث غايات : غايت در حركت در عبارتی كه مرحوم آخوند از " تعليقات " شيخ نقل كرده است ، شيخپاورقی : 1 - تعبير " أين " ها همانطور كه حاجی گفته است در اينجا تعبيردرستی نيست . چون يك أين بيشتر وجود ندارد و خود شيخ در باب فلك بهحركت أينی قائل نيست و به حركت وضعی قائل است . |