بر خلاف ضرورت اديان سخن گفته . يكی همين مسأله است . میگويد فلاسفهقائل به قدم زمانی عالمند و قدم زمانی عالم خلاف ضرورت اسلام است . ولیتنها به تكفير قناعت نكرده بلكه در كتاب " تهافت الفلاسفه " خيلیاستدلال و موشكافی كرده كه دقتهايش قابل توجه است و نمیشود از آنها صرفنظر كرد . اگر حرفهای مرحوم آخوند را میخوانيم ، بايد با توجه به حرفهایغزالی بخوانيم . ابن رشد واقعا پاورقی : > كتاب ابتدائی در فلسفه مشاء ( نه فلسفه اشراق و فلسفه ملاصدرا )كتاب خوبی هم هست و شايد بهترين كتاب است . سادهترين كتابهای فلسفیاست كه حتی برای تدريس به دانش آموزان هم خوب است و از اين جهتبهترين است . مقصود غزالی از نوشتن اين كتاب ظاهرا اين است كه میخواست ثابت كندكه من حرفهای فلاسفه را میفهمم . بعدا كتاب ديگری نوشت به نام " تهافتالفلاسفه " و بيست ايراد بر فلاسفه گرفت كه خيلی هم كتابش در دنيایاسلام صدا كرد . و اگر بعدها امثال سهروردی ، خواجه نصير الدين طوسی و تاحدی ابن رشد نيامده بودند شايد غزالی بساط فلسفه را لااقل از دنيای اسلامبر چيده بود . زيرا غزالی خيلی قلم فوق العاده قوی و نيرومندی داشته است. يكی از مسائلی كه غزالی در " تهافت الفلاسفه " به شدت به آن حملهكرده همين مسأله قدم زمانی عالم است كه میخواهيم مطرح كنيم و انصافا دراين مورد فوق العاده دقت و موشكافی كرده . لذا بايد روی حرفهايش فكركرد . ابن رشد كه جواب داده با اينكه ابن رشد يك فيلسوف است و دنيانيز او را فيلسوف میشناسد ، ولی اگر كسی حرفهای غزالی را و حرفهای ابنرشد را مطالعه كند ، در میيابد كه غزالی خيلی قویتر از ابن رشد است . درواقع ابن رشد شخصيت مهمی نيست ، اروپائیها او را بزرگ كردهاند . والاابن رشد را با معيارها و مقياسهای فلسفه اسلامی نمیشود يك فيلسوف بهحساب میآورد . او آدمی است متقشر كه فوق العاده به ارسطو متعبد است ومخالف بوعلی . میگفت : چرا بوعلی در مسائلی با ارسطو مخالفت كرده و بهوی فحش میدهد كه : مگر بالای حرف ارسطو هم كسی میتواند حرف بزند ؟ بههمين دليل در كتب فلسفه اسلامی شما نامی از ابن رشد نمیبينيد . در تمامحرفهای صدر المتألهين شايد يك جا يا دو جا از ابن رشد نام برده شده است، در حالی كه از غزالی كه فيلسوف نيست در " اسفار " مكرر اسم بردهشده . بعضی جاها به او طعن زده و بعضی جاها از او تمجيد كرده است . و ملاصدرا درباره غزالی قضاوتهای خيلی متباعدی دارد و حقا خود غزالی چنين بودهاست كه گاهی در اوج است خصوصا در طرح مباحث عرفانی و گاهی در حضيضاست . |