شخصی اعتبار نشده است ، بلكه بنحو كلی و مبهم اعتبار شده است . بسيارخوب ، پس اگر جسميت شیء تغيير كرد ولی فصولش مانند نامی و امثال آنتغيير نكرد ، مثل حركتهای مقداری و حركت در كم ، آيا جسم زايل میشود ؟اشكال در حركت در كم اين بود كه كميت با جسم طبيعی فرقشان فرق تحليلیاست ، اگر كميت شیء تغيير بكند جسم مطلق تغيير كرده . اگر شخص كم ،شخص كم نباشد ، شخص جسم ، شخص جسم نيست . آيا در اين حركتهای كمی مثلنمو و ذبول و تخلخل و تكاثف جسم زايل میشود يا زايل نمیشود ؟ در پاسخ میگويد : جسم به اعتبار اينكه ماده است ، و يك نوعی است درمقابل صورت ، به اين اعتبار بله ، اين جسم از بين رفته و جسم ديگری آمده، يعنی اين ماده رفته ماده ديگری آمده ولی جسم به اعتبار لابشرطيتش ، بارفتن ماده از بين نمیرود ، باقی است به بقاء صورت . صورت كه باقی باشد، جسم به اعتبار جنسيت خودش باقی است ( 1 ) . بقای هيولی به بقای فصل اخير تا اينجا میخواست بقای هيولی را به اين شكل توجيه بكند كه هيولی معصوره ما موجود است ، پس موضوع باقی است به اعتبار صوره ما . بعد ازاين مرحوم آخوند ، بدون اينكه در كلامش نشان بدهد كه از مطلبی به مطلبديگریپاورقی : 1 - مسأله بقاء موضوع در حركت جوهريه ، گذشته از اينكه خودش ازمعضلات است ، و بعدها هم اتباع شيخ كه منكر حركت جوهريه هستند به همينمطلب تمسك كردهاند ، كلمات مرحوم آخوند هم تا حد زيادی در اينجا معضلايجاد كرده است . ايشان مطلب را به يك صورت غير روشنی بيان كرده است، به جوری كه مرحوم آخوند از مطلبی به مطلب ديگر رفته است ، بدون اينكهدر بيانش مشخص باشد كه به مطلب ديگری منتقل شده است . البته محشين وشارحان مرحوم آخوند مثل حاجی و آقا علی مدرس در " بدايع الحكم " توضيحدادهاند كه از بيانات مرحوم آخوند مطالب مختلف و گوناگونی استفادهمیشود ، از جمله حاشيه مرحوم حاجی كه در اينجا هست . |