آيا كارهای طبيعی كه در بدن صورت میگيرد و ما اصطلاحا آنها را كارهای غيراختياری میناميم ، اينها واقعا صد در صد طبيعی است ؟ يعنی هيچ نحوارادهای از نفس تعلق نگرفته است ؟ چون فعل اگر فعل نفس باشد مساویاست با ارادی بودن . بياييم همين جور كه امروزيها میگويند بگوييم كه مايك سلسله كارهای نفسانی در بدن داريم كه همين كارهای اختياری است و يكسلسله كارهای طبيعی داريم . و فلسفه دكارت بر همين اساس است .اگر ما قائل بشويم كه حركات اعضائی از قبيل قلب مستقل از نفس و روحانجام میگيرد ، همان ثنويت دكارت را پذيرفتهايم . آيا امثال مرحومآخوند به چنين ثنويتی قائل هستند ؟ نه ، مرحوم آخوند يك حرفی دارد كهحرف بسيار بسيار شريف و عميقی است و آن اينكه : هيچ كاری از كارهایطبيعی در حوزه بدن صورت نمیگيرد مگر به اراده نفس . عمل قلب هماناندازه ارادی است كه حرف زدن ما ارادی است ، ولی اراده نفس به حركاتطبيعی احدی التعلق است . يعنی يك اراده ثابت پيوسته غير متغير . و فرقآن با اراده در كارهای اختياری اين است كه اراده در اين كارها احدیالتعلق نيست و متغير است ، گاهی اراده شیء و گاهی اراده ضد آن و گاهیچيز ديگر . ولی اگر ما در كارهائی مثلا راه رفتن وضع موجود را نمیداشتيم ويك اراده از اول عمرمان تا به آخرش به راه رفتن تعلق گرفته بود ، مثلهمان حركت قلب میشد . ممكن است كسی بگويد شما چه دليلی بر اين مطلب داريد ؟ شايد همان طوریباشد كه دكارت میگويد . پاورقی : 1 - دكارت میگويد حساب بدن انسان از روان انسان جدا است ، بدن انسانمثل يك تركيب طبيعی مادی است كه مستقل از نفس است . نفس انسان آنچيزی است كه فكر و اراده میكند ، همين ارادهای كه ما میشناسيم . هر كاریكه از حوزه اراده و انديشه نفس بيرون باشد از حوزه نفس بيرون است .پس بدن برای خودش استقلالی دارد ، كما اينكه روح برای خودش استقلال دارداز بدن . رابطهشان مثل رابطه راكب و مركوب يا نا خدا و كشتی است . |