بطور كلی مقصود از حركت وضعيه مستديره معلوم است ، يعنی شیء حركتوضعی داشته باشد نه حركت انتقالی و أينی و مكانی . حركت وضعی دوریدائمی داشته باشد ، و منظور آن چيزی است كه قدما به آن حركت فلكیمیگفتند . چون در عالم حركت وضعی مستديری كه دوام داشته باشد غير ازحركت فلك كه قدما قائل بودند وجود ندارد ، همين هم امروزه مورد انكاراست . حالا ببينيم چه میخواهند بگويند ؟ و چرا حركت وضعيه مستديره رااقدم و ادوم و اتم و اشرف مینامند . حركت مستديره اقدم حركات است اما اينكه اقدم است ، برای اين است كه ساير حركتها ، يا حركت در "كم " است يا در " اين " يا در " كيف " . هر حركت كمی متأخر استاز يك حركت مكانی ، يعنی حركت " كمی " توقف دارد بر حركت " أينی" و بعد باز خواهيم گفت كه حركت أينی توقف دارد بر حركت " وضعی ". پس حركت وضعی تقدم دارد بر حركت أينی ، و نتيجهاش اين است كهحركت وضعی بر حركت كمی تقدم دارد . و نيز خواهيم گفت كه حركت كيفی همتوقف دارد بر حركت أينی و حركت أينی هم توقف دارد بر حركت وضعی ،نتيجه اينكه سه نوع حركت ديگر يعنی كمی ، كيفی و أينی متوقف بر حركتوضعی هستند .توقف حركت كمی بر حركت أينی اما اينكه حركت كمی توقف دارد بر حركت أينی ، برای اين است كهحركت كمی چنانكه اينها میگويند دو نوع است : يك نوع نمو و ذبول است ،نمو يعنی رشد كردن موجود نامی كه گياه و حيوان چنين رشدی دارند . ذبول همنقطه مقابل آن است ، يعنی لاغر شدن و ضعيف شدن يك موجود نامی . نوعديگر تخلخل و تكاثف حقيقی است . ايشان میگويد : حركت كمی چه به نحونمو و ذبول و چه به |