مقياس اعتبار شده است ، همانطور كه برای هر مقدار ديگری از مقدارهامجبوريم يك كميتی را كه ثابت است و تغيير نمیكند به عنوان مقياساعتبار كنيم ، والا همانطور كه حركت فلك زمان دارد ، هر حركتی در عالمزمان دارد ، ولی چون حركت فلك حالت يكنواخت و غير متغير دارد ، نهتغيير مكان میدهد و نه رشد و نمو پيدا میكند و نه سرعت و بطؤ دارد ،میتواند مقياس قرار گيرد . اين مطلب در مورد مقادير و كميات ديگر نيزصادق است و مثلا برای سنجش حرارت بدن ، حركت انبساطی جيوه را مقياسقرار میدهند در حالی كه ميان تأثير حرارت در بدن انسان با جيوه فرقینيست ، ولی بايد چيزی را مقياس قرار داد كه برای سنجيدن از همه بهترباشد . يا برای وزن وزنه كيلوگرم را و برای مسافت متر را واحد سنجشاعتبار میكنيم . نظر مرحوم آخوند در تعدد حركات و زمان اين دو نظريه در باب زمان بود و بايد ديد كدام يك صحيح است ؟ آقایطباطبائی استنباطشان اين است كه برهان طبيعيون دليل بر اين است كه حكمابرای هر چيزی زمان جداگانه قائلند ، و زمان حركت فلك يا حركت شبانهروزی زمين در اصطلاح امروز يك معيار است برای سنجيدن زمان ساير حركاتنه اينكه زمان فقط متعلق به آنهاست . لذا آقای طباطبائی میگويند از اينبرهان و از بعضی حرفهای مرحوم آخوند اين معنی استنباط میشود كه هر چيزیزمانی دارد . وليكن اگر از آن برهان [ برهان طبيعيين ] بخواهيم اين استنباط را بكنيمقدری مشكل است ، با عنوان بحث درست در نمیآيد و با ذيل بحث هم جور درنمیآيد ، بلكه مرحوم آخوند در بعضی كلماتش تقريبا طوری حرف میزند كههمان حرف قدماست ، يعنی زمان فقط از يك حركت انتزاع میشود با اين فرقكه قدما آن حركت را حركت وضعی فلك میدانستند و ايشان حركت جوهری فلك. ولی به هر حال آن حركتی كه از آن زمان انتزاع میشود حركت فلك است .پس |