و زيارت رفتن و زيارت عاشورا خواندن . اسلام برای اينها يعنی كتابمفاتيح و كتاب زادالمعاد ، همه اسلام برای اينها در كتاب مفاتيح خلاصهشده است و غير از اين چيزی اساسا وجود ندارد . درست مثل ربيع بن خثيمفكر میكنند ، اصلا كاری به دنيا ندارند ، كاری به زندگی ندارند ، كاری بهمقررات اجتماعی اسلام ندارند ، كاری به اصول واركان اسلام ندارند ، كاریبه تربيت اسلام ندارند ، به هيچ چيز اساسا كاری ندارند . عكس العمل كندروی اينها نيست كه يك طبقه ديگری پيدا شده از تندروها كه واقعا بهمسائل اجتماعی اسلام اهميت میدهند و حساسيت هم نشان میدهند . اين جوراشخاص از اين نظر خيلی هم با ارزش هستند ، ولی از همينها را من گاهیديدهام كه مثلا مستطيع شده است اما به حج نمیرود . اين آدمی كه واقعامسلماناست ، واقعا به اسلام علاقمند است و دلشبرای اسلام میطپد ، وقتیمستطيع میشود به مكه نمیرود ، اصلا برايش خيلی مهم نيست . به نمازاهميت نمیدهد . به اينكه در مسائل بايد تقليد كرد اهميت نمیدهد بااينكه تقليد يك امر معقولی است . معنای تقليد چيست ؟ میگويند آقا تويا بايد مسائلی مانند نماز و روزه را مستقيما خودت استنباط بكنی ، يعنیاينقدر متخصص باشی كه خودت از روی تخصص استنباط بكنی ، يعنی اينقدرمتخصص باشی كه خودت از روی تخصص استنباط بكنی يا عمل به احتياط بكنیكه كارت خيلی دشوار است و يا يك متخصص عادل عالم جامع الشرايط را درنظر بگير و مثل اينكه به يك طبيب متخصص مراجعه میكنی ، مطابق نظر اورفتار كن . نمیشود كه انسان تقليد نكند ، يعنی اگر تقليد نكند ، خودش رابيشتر به زحمت انداخته است . يا بعضيها به روزهشان اهميت نمیدهند ،اگر رفتند |