دم از تقوی و زهد ميزنند ، میخواهند مغالطه كنند . نه آقا ! او كه دنبالجمع كردن ثروت میرود ، با همان حرص وحالت دنيا پرستی هم میرود ، ازتوی ضعيف همت و دون همت گداصفت بالاتر است ، از تو با شخصيتتر است .او نسبت به آن مردی كه همتش از اين بالاتر است مذموم است . يك زاهدواقعی میتواند او را مذمت بكند كه مرد همت است مثل علی ، مرد كار استمرد پيدا كردن ثروت است اما آزمند نيست ، حريص نيست ، برای خودشنگه نمیدارد ، خودش را به آن پول نمیبندد . پول را به دست میآورد ولیبرای چه ؟ برای خرج كردن ، برای كمك كردن . اوست كه حق دارد اين مذمتكند و بگويد ای آزمند ! ای حريص ! ای كسی كه همت داری ، عزيمت داری ،تصميم داری ، شور در وجودت هست ، نيرو در وجودت هست چيرا نيرويت رادر راه جمع كردن ثروت مصرف میكنی ، چرا ثروت برای تو هدف شده است ؟ثروت بايد برای تو وسيله باشد . اما من دون همت پست نظر كه همان مال وثروت را بانكبت و در يوزگی از دست ديگری میگيرم ، دست او را میبوسم ،پای او را میبوسم كه يك هزارم ، يك ميليونيم ثروتش را به من بدهد ، حقندارم از او انتقاد بكنم . يكی ديگر ، در مسير جاه طلبی و بزرگی و مقام میرود . مگر در اين جهتمردم متساوی هستند ؟ نه . در اينكه اسكندر مردبلند همتی بوده است نمیشودشك كرد . مردی بود كه اين داعيه در سرش پيدا شد كه تمام دنيا را در زيرمهميز و فرمان خودش قرار بدهد . اسكندر از يك آدم نوكر صفتی كه اساساحس سيادت و آفائی در او وجود ندارد ، حس برتری طلبی در او وجود ندارد، همتش در وجودش نيست |