تمام شاگردان هم يكجا رفتند به درس او . اين انصاف چيست در بشر ؟ صد در صد قيام عليه منافع خود است . از آنساعت آقا سيد حسين جزء شاگردان شيخ انصاری شد يعنی يك مرجعيت (میدانيد مرجعيت از جنبه دنيايی انسان حساب بكند ، بسيار مقام عالی ایاست ) را اينجور از خودش سلب كرد و عملا به ديگری تفويض نمود . آيانفس اين آدم احساس نمیكرد آقايی چيست ؟ مدرس بودن چيست ؟ احترامچيست ؟ خوب مسلم او هم مثل ما از احترام خوشش میآمد . او هم مثل ما ازسيادت و آقايی خوشش میآمد نه اينكه خوشش نمیآمد . اما اين مرد يك روحعالی متعالی آزادی داشت كه توانست درباره خودش و آن شخص قضاوت بكندو عليه خودش حكم صادر بكند . اين معنی اينست كه انسان شخصيت مركبیدارد . انسان گناه مرتكب میشود ، بعد خودش را ملامت میكند . اين ملامتوجدان يعنی چه ؟ اين عذاب وجدان كه همه شنيدهايد يعنی چه ؟ دولتهایاستعماری افرادی را طوری تربيت میكنند كه وجدان در اينها بميرد . در عينحال موقعش كه میشود ، وجدانی كه خيال میكنند مرده است ، باز يك چراغكوچكی در آن روشن و زنده است . خلبان هيروشيما را اصلا برای يك چنانجنايتی تربيت كرده بودند ولی وقتی كه رفت بمب خودش را انداخت و بعدهم نگاه كرد به شهری كه در آتش میسوخت و ديد مردم بيگناه ، پيرمرد ،پيرزن ، بچه كوچك ، افرادی كه اساسا در ميدان جنگ وارد نشدهاند دارندچه جور در ميان آتش دست و پا میزنند ، از همان ساعت حالش بهم خورد .بعد در آمريكا |