خود اين مقدار آزادی و حريت واستقلال قائل باشد كه نه خود را اسير و زبونمنطقه وآب و گل كند و نه اسير وزبون عادات وعرفيات و اخلاق زشتی كهمحيط به اوتحميل كرده است ، باشد . المهاجر من هجر السيئات ، مهاجر كسیاست كه بتواند از سيئات ، بديها ، پليديها ، زشتیها وصفات بد جدا شود. هجرت يعنی جدا شدن از زشتيهايی كه بر انسان احاطه پيدا كرده ، آزادكردن خود از پليديهای مادی و معنوی كه بر انسان احاطه پيدا كرده است .پس نتيجه میگيريم كه هجرت خود يك عامل تربتی است . برويم سراغ جهاد :جهاد يعنی درگيری حتی در تعبير معنوی آن كه جهاد با نفس است . انسانباموانع و مشكلات روبرو میشود . آيا انسان بايد هميشه اسير وزبون موانعباشد ؟ نه ، همين طور كه انسان نبايد اسير و زبون محيط خود باشد ، اسير وزبون موانع نيز نبايد باشد ، ای انسان تو برای اين آفريده شدهای كه بدستخود موانع را ازسر راه خويش برداری . پاورقی : > زندگی میكند . فرمود : تو چرا اينجا زندگی میكنی ؟ تو كه میتوانیخانهات را بخاطر اهل خود ، زن وفرزند خود توسعه بدهی . گفت : يابنرسولالله ! اين خانه پدری من است . من در اينجا متولد شدهام ، پدر و پدربزرگم هم در اينجا متولد شده و زندگی كردهاند ، نمیخواهم از خانه پدريمبيرون بروم ! امام صادق با كمال صراحت فرمود : گيرم پدر وپدر بزرگ توهيچكدام شعور نداشتند ، تو میخواهی جريمه بی شعوری پدر ومادرت را متحملشوی ؟ زن و بچه چهتقصيری دارند ؟ ! از اينجا برو . من اينجا متولد شدهام، به اينجا خوگرفتهام ، پدر و پدر بزرگم اينجا بدنيا آمدهاند ، همه حرفمفت است . |