كه ذكر آن مناسب است :
بنمای رخ كه باغ و گلستانم آرزوست |
بگشای لب كه قند فراوانم آرزوست |
يعقوب وار وا اسفاها همی زنم |
ديدار خوب يوسف كنعانم آرزوست |
زين همرهان سست عناصر دلم گرفت |
شير خدا و رستم دستانم آرزوست |
دی شيخ با چراغ همی گشت گرد شهر |
كز ديو ودد ملولم وانسانم آرزوست |
گفتم كه يافت مینشود گشتهايم ما |
گفت آنكه يافت مینشود آنم آرزوست |
و سعدی در " طيبات " ( 1 ) خودش خواسته استقبالی كرده باشد ياجوابی داده باشد ، میگويد :
ازجان برون نيامده جانانت آرزوست |
زنار نابريده و ايمانت آرزوست |
مرديدهای و همت مردی نكردهای |
وانگاه حق سفره مردانت آرزوست |
فرعون وار لاف اناالحق همی زنی |
آنگاه قرب موسی عمرانت آرزوست |
بهرحال قسمتی از ادبيات عمده بشر را چه ادبيات دينی و چه ادبيات غيردينی ، مسئله انسانيت و تجليل از آن تشكيل میدهد .
پاورقی : 1 - غزليات عرفانی سعدی .