نماز گزاران قرار بدهد . مردی كه سر بر كف دست گذاشته است ، يك چنينمجاهدی را امام دعا میكند كه خدا تو را از نمازگزاران قرار بدهد . ببنيدنمازگزار واقعی چه مقامی دارد ! فرمود : بله نماز میخوانيم . همانجا درميدان جنگ نماز خواندند ، نمازی كه در اصطلاح فقه اسلامی " نماز خوف "ناميده میشود . نماز خوف مثل نماز مسافر دو ركعت است نه چهار ركعت ،يعنی انسان اگر در وطن هم باشد باز بايد دو ركعت بخواند ، برای اينكهمجال نيست ، در آنجا بايد مخفف خواند . چون اگر همه به نماز بايستندوضع دفاعيشان بهم میخورد ، سربازان موظف هستند در حال نماز نيمی درمقابل دشمن بايستند ونيمی به امام جماعت اقتدا كنند . امام جماعت يكركعت راكه خواند صبر میكند تاآنها ركعت ديگرشان را بخوانند . بعد آنهامیروند پست را از رفقای خودشان میگيرند در حالی كه امام همينطور منتظرنشسته يا ايستاده است . سربازان ديگر میآيند ونماز خودشان را با ركعتدوم امام میخوانند . ابا عبدالله چنين نماز خوفی خواند ولی وضع ابا عبدالله يك وضع خاصیبود زيرا چندان از دشمن دور نبودند . لهذا آن عدهای كه میخواستند دفاعكنند نزديك ابا عبدالله ايستاده بودند و دشمن بی حيايی بی شرم حتی دراين لحظه هم آنها راحت نگذاشت . در حالی كه اباعبدالله مشغول نماز بود، دشمن شروع به تير اندازی كرد ، دو نوع تير اندازی ، هم تير زبان كه يكیفرياد كرد : حسين ! نماز نخوان ، نماز تو فايدهای ندارد ، تو بر پيشوایزمان خودت يزيد ، ياغی هستی ، لذا نماز تو قبول نيست ! و هم تيرهائی كهاز كمانهای معموليشان |