امروز ديگر عصر عصر علم است و بشر ، ديگر تفكر ماوراء الطبيعی رانمیپذيرد . دين رااختراع كرد منهای ريشه غيبی . ( خيلی عجيب است : دين، دين باشد منهای ريشه غيبی ! ) ولی تمام آداب و رسول و مناسك و شعائروآدابی را كه در دين بود قبول كرد ، حتی برای دين خودش كشيش قائل شد .خودش هم به عنوان يك يامبر اما يامبر بی خدا . و حتی گفتهاند در آدابشاز مذهب كاتوليك اقتباس كرده. عين همان آداب و مناسك مذهب كاتوليكرا در دين انسانيت خودش آورد . بعضی به او اعتراض میكردند ، میگفتند :ما با دينی كه ريشه الهی ندارد كاری نداريم . توكه مذهب كاتوليك راقبول نداری ديگر چرا اين تشريفات را كه حتی ممكن است از نظر يك عالمخرافات جلوه بكند میآوری ؟ تو خدا را قبول نداری ، آداب و مناسكش رامیآوری و قبول میكنی ؟ ! ولی از يك جهت حق با او بود ، بشر نياز بهعبادت و پرستش دارد ، نياز به انجام يك سلسله آداب و عادات دارد كهآنها را به مفهوم و عنوان ديگری . . . ( 1 ) بياورد . اين بود كهاو دينیآورد در ميان بشر كه منهای ريشه غيبی بود ولی به علاوه عبادات ، آداب وعادات و مناسك وشعائر . وعجيبی اين است كه در بعضی كتابها خواندم كهاين مرد اتباع و پيروان زيادی هم در اروپا وامريكا پيدا كرد وحتی نوشتهاند امروز هم دين اين آدم ، اتباع و پيروان زيادی دارد و خانه او حكمكعبه را برای پيروانش پيداكرده است . بطوری كه در يكی از كتابهای عربیخواندم ، او معشوقهای داشته است ، و جريان از اين قرار بوده كه شوهر آنزن به حبس ابد محكوم میشود و بعد اين ، عاشق آن زن میشود وقبل از اينكه پاورقی : 1 - افتادگی از متن پياده شده از نوار است . |