يك كوچ و رحلت باشد كه من صبح زود كوچ خواهم كرد ، « فانی راحل مصبحاانشاء الله » . عده زيادی همراه حسين بن علی آمدند . در ابتدا شايد هنوز بودند افرادیكه خيال میكردند ممكن است در سخنان حسين بن علی اندكی مبالغه در كارباشد ، شايد باز سلامتی در كار باشد . بين راه هم عدهای ملحق شدند ولیحسين بن علی نمیتوانست عناصر ضعيفی همراهش باشند . در مواطن مختلفسخنانی گفت كه اصحابش را تصفيه كرد . افرادی كه همچنان شايستگیاینداشتند ، جدا شدند ، خارج شدند ، غربال شدند . خالصها ماندند ، تمامعيارهاباقی ماندند . افرادی باقی ماندند كه حسين بن علی درباره آنهاشهادت داد كه : من يارانی از ياران خودم بهتر و با وفاتر سراغ ندارم .يعنی اصحاب من ! اگر امر دائر بشود ميان اصحاب بدر وشما ، من شما راترجيح میدهم . اگر امر دائر بشود ميان اصحاب احد و شما ، من شما راترجيح میدهم . اگر امر دائر بشود ميان اصحاب صفين و شما ، من شما راترجيح میدهم . شما تاج سر همه شهدا هستيد . در شب عاشورا آن وقتی كه اباعبدالله همه آنها را مرخص میكند ، میگويد من بيعتم را برداشتم . ازناحيهدشمن به آنها اطمينان میدهد كه كسی به شما كاری ندارد . در عين حالمیگويند آقا ! ما شهادت در راه تو را انتخاب كردهايم ، يك جان كهارزشی ندارد ، ای كاش هزار جان میداشتيم وهمه را در راه تو فدا میكرديم. بدا هم بذلك اخوه عباس بن علی اول كسی كه چنين سخنی را گفت برادرشابی الفضل العباس بود . چقدر قلب مقدس ابا عبدالله شاد شد از اينكهاصحابی میبيند با خودش هماهنگ ، همفكر |