شخصی آمد خدمت مولای متقيان علی ( ع ) و گفت : يا اميرالمؤمنين ! مرانصيحت كن . علی ( ع ) نصايح زيادی كرد . دو جمله اولش را برايتان عرضمیكنم ، فرمود : « لا تكن ممن يرجوا الاخرش بغير عمل و يرجی التوبة بطولالامل يقول فی الدنيا بقول الزاهدين و يعمل فيها بعمل الراغبين » ( 1 ) .همين دو جمله فعلا ما را بس . فرمود نصيحت من بتو اينكه ، از آن كسانمباش كه اميد به آخرت دارد اما میخواهد به آخرت بدون عمل برسد . مثلهمه ما . ما میگوئيم حب علی بن ابی طالب كافی است ، تازه حب ماحبحقيقی نيست ، اگر حب حقيقی بود عمل هم پشت سرش بود . میگوئيم همينوابستگی ظاهری كافی است ! خيال میكنيم علی ( ع ) از كسانی است كهاحتياج دارد ، و اگر افرادی انتساب دروغين هم داشته باشند ديگر خيلیخوب ما عجالتا سياهی لشكر میخواهيم ، سياهی لشكر هم كافی است . ما خيالمیكنيم يك گريه دروغين بر امام حسين كافی است ، ولی امير المؤمنينفرمود اينها دروغ است . اگر حب علی بن ابی طالب ترا بعمل كشاند ، بدانحب تو صادق و راستين است ، اگر گريه بر حسين بن علی ترا به سوی عملكشاند بدان كه تو بر حسين بن علی گريه كردهای و گريه تو راستين است ،اگر نه فريب شيطان است . جمله دوم : « و يرجی التوبة بطول الامل » ، ایمرد ! از آن كسان مباش كه احساس نياز به توبه را در وجود خود دارند اماهميشه میگويند دير نمیشود ، وقت باقی است . برادر ! اگر علی بيايد ومنو تو هم برويم خدمتش و بگوئيم آقا جان ما را نصيحت كن ، چنين جملهایبما میگويد : « لا تكن ممن يرجوا الاخرش » پاورقی : 1 - نهج البلاغه فيض الاسلام ، حكمت 142 ، ص . 1160 |