كرده است ، اين طمع است كه او را برده كرده است ، اين هوای نفس استكه او را برده كرده است ، « ا فرايت من اتخذ الهه هواه »( 1 ) ، قرآنمیگويد آيا ديدی آن كسی را كه هوای نفس خودش را خدای خودش قرار دادهاست ، بنده هوای نفس شده است ؟ اينجا بشر به حقيقت مطلب پی میبرد . میبيند مال و ثروت دنيا در حدذات خودشمذمتی ندارد ، اگر گفتهاند از مال دنيا بترس كه تو را بردهنگيرد و بنده خودش نكند ، مال و ثروت نمیتواند مرا بنده بكند اين خودمن هستم كه خودم را بنده و برده میكنم . میگويد پس خودم را از قيد صفاتنفسانی پليد آزاد میكنم ، آنوقت میبينم كه نه ، مال دنيا در خدمت مناست نه من در خدمت مال دنيا . آنوقت مقام وجودی خودش را میفهمد ، اين معنا را میفهمد كه قرآنمیگويد « هو الذی خلق لكم ما فی الارض جميعا »( 2 ) ، اوست خدايی كهآنچه در اين زمين استرا برای شما آفريد . ميبيند پس مال وثروت بندهوب رده من است ، او در خدمتمن است نه من در خدمت او ، پس ديگر بخليعنی چه ؟ افزون طلبی به خاطر افزون طلبی يعنی چه ؟ بله انسان خودش اسيرخودش میشود ، خودش برده و بنده خودش میشود . انسان دو مقام دارد ، دودرجه دارد : درجه دانی . درجه حيوانی ، و درجه عالی : درجه انسانی .پيغمبران آمدهاند كه آزادی معنوی بشر را حفظ كنند . يعنی چه ؟ يعنی نگذارند شرافت انسان ، انسانيت انسان ، عقل ووجدان انسان ، اسيرشهوت انسان بشود ، اسير خشم انسان بشود ، اسير منفعت طلبی انسان بشود .اين معنی آزادی معنوی است . هر وقت شما پاورقی : 1 - سوره جاثيه ، آيه . 23 2 - سوره بقره ، آيه . 29 |