كنا معك فنفوز فوزا عظيما » ای كاش ما هم میبوديم ، ای كاش ما هم بهاين رستگاری نائل میشديم . پای عمل به ميان نيامده است تا معلوم شود كهدر عمل هم اينچنين هستيد يا نه ؟ اصحاب من مرد عمل بودند نه مرد حرف وزبان . سخنم خود به خود به اينجا كشيده شد . تقريبا نزديك ظهر هم هست ،نزديك نماز ابا عبدالله . در روز عاشورا بيشتر اصحاب قبل از ظهر شهيدشدند . يعنی تا ظهر عاشورا هنوز عدهای از اصحاب و همه اهل بيت و وجودمقدس ابا عبدالله در قيد حيات بودند . مرحله اول شهادت اصحاب در آنتير اندازی ای بود كه دو صف در مقابل يكديگر ايستادند . صف كوچك اباعبدالله با هفتاد دو نفر بود ولی با يك روحيه شجاعانه و پر حماسه بینظير . ابا عبدالله حاضر نشد يك ذره قيافه شكست بخورد بگيرد . برایهفتاد و دو نفر ميمنه و ميسره و قلب قرار داد ، فرمانده قرار داد ، منظمو مرتب ، جناب زهير بن القين را در مينه اصحابش قرار میدهد و جنابحبيب را در ميسره . پرچم را هم به برادر رشيدش ابوالفضل العباس میدهدكه از آن روز بنام پرچمدار و علمدار حسين و صاحب رايت حسين بن علیمعروف شد . اصحاب اجازه میخواهند جنگ را شروع كنند ، میفرمايد : نه ،تا دشمن شروع نكرده ما شروع نمیكنيم . عمر سعد در ابتدا تعللهايی كردهبود ، او دلش میخواست دين و دنيا را خدا و خرما را با هم داشته باشد ،هم حكومت پاورقی : 1 - روضة الواعظينج 1 ، ص . 219 |