موضوع است . و صور متشخصه كه مراتب صورت است ما فيه الحركه است .پس ما در باب حركت جوهريه هم عينا موضوعی داريم كه غير از ما فيهالحركه است و آن موضوع هم باقی و مستمر است . سؤال : پس اين حركت جوهريه نيست . چون ماده كه جوهر است ثابت است. استاد : قبلا گفتهايم كه ماده از خودش فعليت ندارد . فعليت آن تابعفعليت جوهر است . اينكه ماده با صوره ما باقی باشد ، سه جور ممكن است : يكی اينكهصورتش عوض نشود . ماده مع صوره شخصيه باقی باشد . ديگر اينكه صورت به نحو تبادل عوض بشود . صورتی برود و صورت ديگربيايد . اين باز هم حركت نيست . جور سوم اينكه صور ماده دائما و متدرجا تغيير میكند ولی اين هميشه باصوره مائی اعتبار میشود . يعنی به اعتبار اينكه هيچوقت بلاصورت نيست ،میگوييم ماده مع صوره ما موضوع است . تلاش غير لازم در اثبات موضوع در حركت كميه مرحوم آخوند بعد از اينكه موضوع در حركت جوهريه را به موضوع در كون وفساد نقض كردند وارد اشكال در حركت كميه شدند كه عين همين اشكال درآنجا هم بوده است و شيخ به دليل همين اشكال حركت جوهريه را نفی كردند ،ولی حركت كميه را چون يك چيز محسوسی است نمیتوانستند نفی كنند ولی درتوجيه آن شديدا گير كردند و چند احتمال به نحو " لعل ، لعل " ذكر كردند. اين " لعل " ها نشان میدهد كه خودش هم ايمانی به اين " لعل "ندارد . در آخر هم میگويند شايد بعدها قضيه حل بشود . شيخ اشراق هم جورديگری دچار اشكال در حركت كميه شده است . |