است كه همه خصايص در وود او جمع است . گاهی آن حيوان شهوانی كه مظهرآنرا خوك میدانند ، اين خوكی كه در وجود انسان هست ، زمام امور رابدست میگيرد و مجال به آن درنده و شيطان و فرشته نمیدهد ، يك مرتبه درناحيه يكی از اينها عليه او قيام میشود ، تمام اوضاع بهم میخورد و يكحكومت جديد بر وجود انسان حاكم ميگردد . انسان گنهكار آن انسانی است كهحيوان وجودش ، بر وجودش مسلط است ، يا شيطان وجودش بر او مسلط است ،يا آن درنده وجودش بر او مسلط است يك فرشتگانی ، يك قوای عالی هم دروجود او محبوس وگرفتار هستند . توبه يعنی آن قيام درونی ، اينكه مقامات عالی وجود انسان عليه مقاماتدانی وجود او كه زمام امور اين كشور داخلی را در دست گرفتهاند ، يكمرتبه انقلاب میكنند ، همه اينها را میگيرند به زندان میاندازند و خودشانبا قوا و جنود و لشكريان خود زمام امور را در دست میگيرند . اين حالت وشكل است كه در حيوان ونبات وجود ندارد . همانطور كه عكسش هم هست ،يعنی گاهی مقامات دانی وجود انسان عليه مقامات عالی وجود او قيام وانقلاب میكنند ، آنها را میگيرند و به زندان میاندازند و زمام امور اينكشور را در دست میگيرند . اگر تجربه كرده باشيد ، افرادی هستند كه فن تربيت را نمیدانندنمیدانند در تربيت ، تمام قوايی كه در وجود انسان هست حكمت و مصلحتیدارند ، اگر در ما غرائز شهوانی هست ، لغو و عبث نيست |