برای كمال انسان پيدا نشده به عبارت ديگر انسان كامل چه انسانی است ؟در يكی دو سال پيش حدود پانزده سخنرانی كردم در مسجد جاويد و غيره راجعبه مسأله " انسان كامل " كه اصلا انسان كامل يعنی چه و تعريفش چيست ؟انسان با چه چيز ( ( انسان كامل " میشود ؟ اين كلمه " انسان كامل " هماز اصطلاحاتی است كه عرفا برای اولين بار خلق كردند و میگويند محیالدينعربی اول كسی است كه اين اصطلاح را به كار برده است ، و ما چند كتاب بهنام " الانسان الكامل " در عرفان داريم فيلسوفان ، انسان كامل را يكجور تعريف میكنند ، عارفها جور ديگری تعريف میكنند ، فيلسوفان جديد هرگروهی جور ديگری و به سبكهای مختلف تعريف میكنند ، ماركسيستها جور ديگرتعريف میكنند و اگزيستانسياليستها به گونه ديگر اين از آن جهت است كهاصلا كمال انسان هنوز مشخص نيست كه انسان كامل يعنی چه ؟ فلاسفه قديمبيشتر روی كلمه " حكمت " يعنی دانش فكر میكردند آنها چون جوهر انسانرا عقل میدانستند و بس و غير عقل از جوهر انسان را هر چه بود تبع وطفيلی میدانستند ، كمال انسان را در كمال عقل يعنی در كمال تعقل به معنیكمال " دريافت " میدانستند و میگفتند " انسان كامل " يعنی انساندانا ، انسانی كه حداكثر آنچه ممكن است ، دانا باشد ، به اين معنا كهلااقل نظامات كلی جهان را دريافت كند ، هستی را از اول تا آخر [ دريابد، ] و لو اين امر به طور جزئی و فرد فرد امكان ناپذير است ولی صورت كلیهستی را بتواند در ذهن خود منتقش كند اين انسان كامل است پس جوهرانسان عقل است و كمال انسان در ادراك و دريافت عقلانی است و بنابراينانسان كامل انسانی است كه به كمال عقل رسيده باشد قهرا روی حساب آنهاجامعه كامل هم جامعه ای است كه دريافت عقلی و فكريش هر چه بيشتر باشد، و مدينه فاضله افلاطون میشود " مدينة الحكماء " ( چون افلاطون چنيننظری داشته ) يعنی هر چه كه افراد جامعه به سوی حكمت و دانايی و فرزانگیسوق داده شوند جامعه كمال بيشتری پيدا میكند اين ، تعريفی |