قضاوت قرار میگيرد وقتی كه انسان درباره طبيعت میخواهد مطالعه كند مثلاآب را مطالعه كند ، در اينجا خودش و شخصيت خودش معيار برای قضاوتدرباره آب قرار نمیگيرد بلكه بيطرف است ، اما وقتی انسانی را میخواهدمطالعه كند خواه ناخواه خودش میشود معيار انسانهای ديگر ، و از اين جهتهر كسی خودش هر جور هست تاريخ را آنجور تفسير میكند كه خودش هست واين نكته خوبی است هر چند ما صددرصد آن را نمیپذيريم ، مثل آنچه كهمولوی درباره تفسير قرآن میگويد كه هر كس كه قرآن را تفسير میكند اوخودش را تفسير میكند نه قرآن را ، و قرآن را كسی میتواند تفسير كند كهفانی باشد مقصودش اين است كه انسان به هر درجه كه اخلاص داشته و از خودبيرون باشد به تفسير واقعی قرآن نزديكتر است و به هر مقدار كه در خودبيشتر فرو رفته باشد خودش بيشتر [ به منزله ] عينكی است كه قرآن را ازآن عينك تفسير میكند . اين حرف درباب تاريخ و عموما علوم انسانی حرف خيلی خوبی است ، يعنیشخصيت عالم ، وضع عالم ، روحيه عالم در قضاوتهای علمی و فلسفی ،روانشناسی ، تاريخی و جامعه شناسی او مؤثر است در اين باره داستانشيرينی را مطالعه میكردم كه كسروی در كتابش نوشته بود كه زمانی در مجلهای آقايی آمد و مقاله ای آورد ، من ديدم در ستايش جنس زن است و اظهارتأسف برای جنس زن كه در جامعه ما عقب مانده ، زن چنين است ، زن چناناست من به او گفتم اين به كار ما نمیخورد ، جای ديگر ببريد مقاله راچاپ نكرديم بعد از مدتی مقاله ديگری آورد كه آن را چاپ كنيم ديدمتمامش در مذمت جنس زن است كه اين جنس چنين و چنان است قضيه چيست ؟آنوقتی كه او آن مقاله را آورد عاشق زنی بوده و آن زن را چنين و چنانمیدانسته و از آن عينك نگاه میكرده ، ديگر جنس زن در نظر او فرشته بودهاست بعد معلوم شد با او ازدواج كرده و ماهيت او برايش معلوم شده ، حالاديگر جنس زن در نظرش بد شده است . چون دنيای حالايش چنين است جنس زندر نظرش بد شده است . |