اجزاء تمام است و از اين نظر نقصی ندارد ولی بالقوه میتواند چيز ديگریبشود ، يعنی میتواند متحول بشود از مرتبه ای و درجه ای به مرتبه و درجهبالاتری ، مادامی كه آن مراتب را طی نكرده به آن میگوييم " ناقص " ،وقتی كه مراتب ممكن را طی كند به آن میگوييم " كامل " پس " تمام "در مقايسه با اجزاء است و " كمال " در مقايسه با مراتب و درجاتكودكی كه تمام خلقت متولد میشود ، از نظر انسان بودن ناقص است ، يعنیانسان كامل نيست ، انسان تمام هست ولی انسان كامل نيست ، زيرا هنوزانسانی است كه میتواند عالم باشد و عالم نيست ، میتواند صنعتگر باشد وصنعتگر نيست ، میتواند كارهايی را انجام بدهد ولی هنوز آن كارها راانجام نداده است همه اينها را بالقوه داراست ، بالقوه مجتهد است ولیاكنون مجتهد نيست ، چون همه چيز را بالقوه دارد و هيچ چيز هنوز برايشفعليت پيدا نكرده ، بايد مراحلی را طی كند تا استعدادهايش به فعليتبرسد ، هر وقت استعدادهايش به فعليت رسيد آنوقت به او میگوييم "انسان كامل " اگر رسيد به مرحله ای كه تمام استعدادهای انسانی او حال ،استعدادهای انسانی هر چه هست به مقام فعليت رسيد به او میگوييم " كامل" . اين است كه در ذيل آن آيه شريفه كه راجع به مسأله خلافت اميرالمؤمنيناست : « اليوم اكملت لكم دينكم و اتممت عليكم نعمتی »اساسا به مجموعاسلام به دو ديد نگاه شده از يك ديد ، دين مجموعه ای است از دستورها كهاز ناحيه خدا يكی بعد از ديگری میآيد مثلا نماز يك دستور است ، روزهدستور ديگری است ، حج ، زكات و خمس هر يك دستور ديگری است و هر يكاز اين دستورها نعمتی است برای ما به اعتبار اين كه آخرين دستور رسيده ومثل اين است كه آخرين جزء و آخرين خشت اين ساختمان گذاشته شده است ،به اين اعتبار اتمام نعمت گفته اند اما به اعتبار يك امر ديگر اكمالدين گفته شده است و آن امر ديگر حقيقت دين است كه حقيقت دين چيزیاست از نوع معارف و معنويت ، اين دستورها پوششهای دين است ، يعنی بهاصطلاح مقررات ظاهری است ، پيكری است |