ديگر در اينجا مطرح است : آيا خود تاريخ هدف دارد يا نه ؟ افراد هدفدارند ، آيا تاريخ در آن جهت حركت میكند كه افراد هدف تاريخ را مشخصمیكنند ؟ هر كدام از ما هدفی داريم ، آيا هدف تاريخ ، آن جهت حركتتاريخ ، به اصطلاح برآيند مجموع هدفهاست ؟ يا نه ، هدف افراد يك چيزاست ، تاريخ برای خودش هدف ديگری دارد ، و لهذا هميشه افراد به سويیحركت میكنند و برای مقصدی كاری را انجام میدهند ، ولی تاريخ بیاعتنا بهاينها به سوی مقصد خودش میرود ؟ دومی را قبول كردند اين دومی هم باز دونظريه و دو گونه است : آيا اينكه برآيند تاريخ غير از هدفهای افراد است، به معنی اين است كه قوه تسخير كننده ای در ماورای انسانها وجود دارد واوست كه دارد تاريخ را به سوی هدفی كه دارد پيش میبرد ؟ يا نه ، چنينچيزی نيست ولی مجموعا و خود به خود اينطور میشود ، مثل خيلی كارهايی كهانسانها برای هدفی انجام میدهند ولی چون با نيروی ديگری مواجه هستند ،جور ديگری میشود ، مانند اينكه فردی میآيد در زير يك ساختمان سوراخیمیكند برای مقصدی ، غافل از اينكه بعد از همه اين كارها يكدفعه ساختمانپايين میآيد و آنچه كه او میخواسته چيز ديگری میشود فقها سخنی دارند ،میگويند : در بعضی موارد ما وقع لم يقصد و ما قصد لم يقع ، يعنی چيزی راآدمی قصد میكند آن واقع نمیشود ، و آنكه واقع میشود قصد نشده است مثلعقد متعه در اسلام مهر به هر حال برای عقد لازم است اگر عقد دائمی بدونذكر مهر بشود عقد دائم عقد دائم است و صحيح هم هست منتها بعد بجایمهرالمسمی بايد مهرالمثل بدهند ، ولی در عقد متعه حتما بايد ذكر مهر بشود، اگر ذكر مهر نشد منقلب میشود به عقد دائم در اينجا قصد عقد متعه داشتهاند ولی آنكه وقوع پيدا میكند عقد دائم است . اينها مدعی هستند كه در تاريخ هميشه اينجور است گفت : " من در چهخيالم و فلك در چه خيال " انسانها میخواهند تاريخ را به گونه ای بسازند، ولی تاريخ هيچ تابع اراده انسانها نيست ، او طوری ساخته میشود |