میگوييم " قانون انبساط آهن " اين ، قانون شیء است نه در حال حركت ،قانون يك شیء ثابت است ، يعنی ما طبيعت آهن را از چند هزار سال پيشتا به امروز و تا آينده يكسان فرض كرده ايم بعد میگوييم اين طبيعت اينخاصيت يكسان را در همه زمانها دارد و يك وقت ما قانونی مثل قانونزيست شناسی قانون تكامل داروين را بيان میكنيم آن هم قانون است اما اينقانون میگويد كه جريان تحول و تكامل در گذشته به اين شكل بوده استهمچنين اخلاق قانون تكامل است ولی برای آينده ، میگويد اگر تو در مسيرحركتت میخواهی منحرف نشوی و میخواهی اعتلا پيدا كنی از اين مسير برو ، وبه طور كلی هر ايدئولوژی ای نيز قانون است ولی قانون تكامل ، ضابطه استولی ضابطه تكامل . از اين هم بگذريم . میرويم سراغ ايراد ديگر كه تاريخ نمیتواند علم باشد به دليل اين كهقابل تجربه نيست تا مقصود از تجربه چه باشد ؟ اگر مقصود تجربه لابراتواریباشد [ كه با وسايل مخصوص انجام میشود ] بله قابل تجربه نيست ، ولیتجربه تاريخی خودش تجربه است ، يعنی حادثه ای برای جامعه ای پيش میآيدو آن حادثه بعد عواقبی پيدا میكند و آن عواقب را ما میبينيم يا اطلاعقطعی داريم مثلا جنگ بين الملل دوم را ديديم فاشيسم را در آلمان ديديم آنبلند پروازيهای هيتلر را ديديم بعد هم آن شكست آلمان را ديديم بنابراينتاريخ خودش يك لابراتوار است برای لابراتوار بودن لازم نيست كه حتما قرعو انبيقی در كار باشد البته ما نمیگوييم كه " تمام قوانين تاريخی " ولیتا حدودی اين قوانين كشف میشود . راجع به قانون كه فرموديد مثلا ايدئولوژيها هم خودشان قوانين اندمنظورتان از قانون ، اعم از قوانين . . . مقصودمان ضابطه كلی است . |