اين مسأله " خود و ناخود " كه خود واقعی چيست و خود تحميلی چيست وحتی خود خيالی چيست يك بحث بسيار عالی و عميق است كه ان شاء الله درجای خود در اين باره بحث خواهيم كرد . در مورد رابطه فرد و اجتماع ، آيا شما چنين تقسيم بندی نكرديد كه تأثيرفرد در اجتماع متغير است ، ممكن است افرادی پيدا شوند كه اجتماع راتغيير دهند و بسازند ولی افراد ديگر خيلی كمتر تأثير دارند . همان مسأله نقش قهرمانان است كه در گذشته درباره اش بحث كرده ايمدر مسأله قهرمانان هم اينها سعی دارند كه اصلا نقش قهرمانان را هيچ حسابكنند ، قهرمانان را صرفا و صرفا مظهر خواستی كه در جامعه هست تلقی كنندو برای قهرمان ، هيچ امتيازی قائل نباشند در آنجا مثال زديم ، گفتيم اگردو سر ريسمان نازكی را به دست دو نفر بدهند كه اينها با قدرت زيادبكشند اين ريسمان بالاخره پاره میشود چون زور اينها از مقاومت ريسمانبيشتر است ، منتها ريسمان از جايی پاره میشود كه ضعيف تر است اگر آننقطه را تقويت كنيم و دوباره ريسمان را بكشند ، در نقاط باقيمانده ، هركدام ضعيف تر است از همانجا ريسمان پاره میشود هر كدام را تقويت كنيمبالاخره ريسمان از جايی پاره میشود و نمیشود كه از هيچ جا پاره نشود .همچنين آبی كه در زير زمين هست و میخواهد از جايی بجوشد ، بالاخره ازجايی میجوشد اگر فلان جا مناسب تر است از آنجا میجوشد اگر آنجا را محكمكنيم از جای ديگر میجوشد . مثال ديگر : وقتی كه خون انسان فاسد باشد ، در نقطه ای از بدن ، زخمیپيدا میشود اگر شما آنجا را معالجه كرديد از يك جای ديگر سر در میآورد ،ولی اگر از درون معالجه كنيد ديگر به كلی پاك میشود . اينها نيز اينچنين فكر میكنند ، میگويند نابغه مظهر خواست جامعه استاگر او نبود يكی ديگر بجای او پيدا میشد ، اگر او نبود يك كس |